امروز شنبه 03 آذر 1403 http://moallem.cloob24.com
0

برقراری ارتباط در قالب چهار حالت زیر صورت می پذیرد:

1- روحی و روانی و عاطفی
2- اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی
3- تربیتی و رفتاری و خانوادگی
4- تحصیلی و هنری

برقراری رابطه مذکور از طرق زیر امکان پذیر می باشد:

1- به صورت کلامی(گفتاری)

2- به صورت غیر کلامی(زبان تن یا با ایما و اشاره و حرکات چشم و ابرو و...) می باشد

نکاتی را که باید در بخش کلامی رعایت و اجرا کنیم عبارتند از:

1- به آنها محبت کنیم: زیرا بعضی از دانش آموزان از نعمت محبت محروم اند یعنی حتی والدین آنها نسبت به آنها بی محبت اند و نسبت به آنها بی تفاوت می باشند.

2- به آنها توجه کنیم: آنها نیازمند مورد توجه واقع شدن هستند خصوصاً با توجه به برهه سنی که در آن واقع شده اند و نیز بعضی از آنها دوران خاص بلوغ را می گذرانند. که در این دوران نیاز دارند تا مورد توجه و مطرح شدن قرار گیرند.

3- به آنها احترام بگذاریم و عزت بدهیم: آنها دوست دارند مورد احترام واقع شوند خیلی از آنها درون خانواده مورد تحقیر و سرزنش قرار می گیرند که این کار باعث سرخوردگی و منزوی شدن دانش آموز می گردد. به منظور پیشگیری از این مسئله با احترام گذاشتن به آنها می توان به نوعی جبران وضعیت نامساعد منزل بود به این ترتیب وضعیت بالانس می شود و قابل کنترل خواهد بود.

4- به احساسات آنها توجه کنیم: اگر دانش آموز در کلاس نسبت به جلسات قبل تغییر کرده بود بی توجه از کنار این حالات آنها نگذریم تا احساس کنند درکشان کرده ایم و آمادگی همکاری و یاری رساندن به آنها را داریم
بیان حالاتی چون(گریه غیر معمول، خنده و یا تغییر روحیه و....)توجه به تغییر احساسات آنهاست.

5- به آنها شخصیت دهیم: افراد با توجه به فرهنگ های خاص خانوادگی و شیوه های تربیتی و الگویی بخصوص، دارای شخصیت های متفاوتی هستند. که در این جا معلم باید مقداری متفاوت عمل کند. متناسب روحیه و شخصیت هر فرد که خاص خودش است باید با او برخورد کرد. و این را در نظر داشته باشیم که همه آنها نیازمند ارزشمند بودن و مهم واقع شدن و شخصیت داشتن هستند.

6- از آنها تعریف و تمجید کنیم: که این تعریف و تمجید از آنها به دو گونه می باشد.
تعریف و تمجید:
الف- نوع مخرب: در صورتی که در جهت ارزیابی(سنجش) دانش آموز باشد.
ب- نوع سازنده: در صورتی که در جهت قدردانی از تلاش دانش آموز باشد.

7- تشویق کنیم و از تنبیه کمتر استفاده کنیم: تحقیقات نشان داده تشویق بیشتر از تنبیه مثمر ثمر است تشویق بهتر است در جمع صورت بگیرد و تنبیه در تنهایی در غیر اینصورت نتیجه عکس می دهد.
سعی کنیم تنبیه را کمتر بکار ببریم زیرا تنبیه مانع از بد رفتاری نمی شود بلکه موضوع را حادتر و در خود نهادینه می کند.

8- به آنها اعتماد به نفس بدهیم: بعضی از آنها بنا به دلایل خاص خانوادگی و شیوه تربیتی از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند به آنها کمک کنیم تا بتوانند تواناییهای خود را بشناسند و بر همین مبنا اعتماد به نفس بگیرند.

9- از شدت ترس و اضطراب آنها بکاهیم: این موضوع یکی از موانع ارتباطی بین معلم و دانش آموز است. دانش آموزانی که از نمره و یا امتحان ترس دارند به آنها نگوییم این که ترس ندارد یا اگر درست خوانده باشی نباید بترسی زیرا همین باعث شدت ترس و اضطراب آنها می شود.

10- آنها را برای موفقیت تقویت کنیم: زمینه بالفعل شدن تواناییهای بالقوه و درونیشان را فراهم آوریم و به آنها بفهمانیم که توانمند هستند.

11- بر نقاط قوت آنها تاکید کنیم: زیرا تاکید و یادآوری نقاط مثبت باعث تثبیت نقاط مثبت و بالعکس آن؛ یادآوری و تاکید بر نقاط منفی باعث تثبیت نقاط منفی می شود. با یادآوری نقاط قوت به آنها کمک می کنیم تا بتوانند آن طور باشند که باید باشند.

12- درباره زندگی خانوادگی خود برای آنها صحیت کنیم: یکی از عواملی که دانش آموزان را جذب می کند گفتگو درباره مسائل خانوادگی است چه اشکالی دارد بگوییم چند تا بچه داریم نام آنها چیست و...
تا بدین وسیله دانش آموز احساس راحتی بیشتر و سبب افزایش علاقه او نسبت به خود باشیم تا بدین وسیله بهتر همدیگر را دریابیم.

13- ارزشمند ترین چیزی که می توانیم در اختیار دانش آموز قرار دهیم وقتمان است که به آنها هدیه کنیم:سعی کنیم در زنگهای تفریح ساعات فوق برنامه، روزهای غیر کاری و آزاد دیگر با دانش آمور ارتباط برقرار کنیم.

14- از برچسب زدن و بکار بردن القاب ناخوشایند دوری کنیم: زیرا تصویر ذهنی دانش آموز نسبت به خودش همان چیزی می شود که ما آنها را ملقب می کنیم.

15- تمسخر، استهزاء، عیب و ایراد، نکته بینی، متلک و تعنه را بکار نبریم: زیرا اینها عوامل ایجاد تنفر در رابطه دو طرفه است.

16- زیبائیها و خوبیهایشان را یادآورشان کنیم: اما با زبان و رفتار مهربان و ملایم زیرا در غیر اینصورت عامل تخریب کننده دارد و او نسبت به خوبیهای خود بدبین و دید منفی پیدا می کنند. گاه دیده شده به منظور یاد دادن خوبیها و زیبائیها از پتک استفاده می کنند با سرزنش و پتک هیچ چیز را آموزش ندهیم.

17- حرف نیش دار نزنیم: زیرا مخرب است مثلا چقدر کندی کی می خواهی درس بخوانی همین حرف ها باعث تاثیرات منفی در دانش آموز می شود.

18- دانش آموزان را با یکدیگر مقایسه نکنیم.

19- در حضور دانش آموزان مطالعه کنیم: در زمان های اضافی جلسه تدریس اگر به دانش آموزان وقت استراحت داده ایم ما به مطالعه بپردازیم تا بدین وسیله آنها مطالعه کردن را یاد بگیرند. فکر نکنیم همیشه باید تدریس داشته باشیم گاه لازم است آموزش غیر کلامی بدهیم.

20- زمانی که در مدرسه حادثه ای ناگوار اتفاق می افتد عادی برخورد نکنیم: نسبت به موضوع پیش آمده نکات آموزنده ای در کلاس مطرح کنیم و اگرحادثه غم انگیز است احساس تاسف و تاثر خود را نشان دهیم و اگر حادثه ای شاداب و نشاط آور است احساس شادی خود را نشان دهیم.

21- اگر از چیزی می ترسیم ترسمان را نشان ندهیم: این ترس در هر زمینه ای می تواند باشد: مثلاً ترس از حیوان، و یا از جانوری که وارد کلاس شده

22- نگاهمان به دانش آموزان یکسان و عادلانه باشد.
همه را به یک چشم نگاه کنیم.

23- ریاست مآبانه رفتار نکنیم: بلکه دوستانه به آنها بگوییم که مثل خواهر و یا دوست و مادرشان هستیم تا احساس دوستی و نزدیکی کنند و ترس درونی از معلم را کنار بگذارند.

24- اگر دانش آموز از ما تخفیف خواست به او تخفیف بدهیم.

25- در صورتیکه اعمال سیاست انظباتی می کنیم از سیاست ترحم بپرهیزیم. یعنی اینکه موضوعات را با یکدیگر دخیل نکنیم.

26- انگیزه نوشتن را در دانش آموز تقویت کنیم: مثلاً مطلبش را بخوانیم و بگوییم جالب بود اما وقتی می خواندم تصور می کردم اگر بیشتر بود چه خوب می شد.

27- گاهی لازم است به آزمون ها و پرسش هایی که می گیریم نمره کمی ندهیم: بلکه نمره کیفی

28- به نحوه درس خواندن دانش آموز نظارت کنیم: بدون قضاوت و ایرادگیری بلکه آمیخته با قدردانی

29- از دانش آموزان دعوت کنیم تا در کارهای کلاسی همکاری داشته باشند

30- پرسش از درس و یا.... به صورت نیش دار مطرح نکنیم.
برای مثال اگر سوال کردیم بزرگ ترین قاره جهان چه نام دارد او اشتباه جواب داد مسخره نکنیم که نه می شود آمریکا یا....

31-اگر دانش آموز مشکلی داشت و به ظاهر متوجه شدیم به او کمک کنیم: اما وارد حریم خصوصی شخصی او نشویم.

32- ساعاتی از کلاسمان را برای صحبت کردن با دانش آموزان قرار دهیم: اما از نصیحت کردن، موعظه کردن و امر و نهی و... بپرهیزیم زیرا آنها از این چیزها خسته اند. بلکه باید با رفتارمان و تعریف کردن ماجرا و یا.... ین هدف را دنبال کنیم.

33- گاهی ناسازگاری دانش آموز نشانه عدم موفقیت او در درس است: گاه دانش آموز حاضر است تنبیه و بدرفتاری را بپذیرد و اما بخاطر اینکه مورد تمسخر واقع نشود مطلبی را که بلد نیست نمی پرسد ما باید این دسته از دانش آموزان را تشخیص دهیم.

34- کوچکترین رفتار ما نقش کلیدی در وضعیت دانش آموز دارد: و حتی ممکن است آینده و سرنوشت او را بسازد. باید رفتار معلمان سنجیده و حساب شده باشد. مثال دانش آموزی از درس زبان نمره بد گرفت و معلمش زیر برگه اش نوشت تو اگر درس خوان بودی که نمرات تک نمی شد یا همه چیز در تغییر و تغیر است جز تو.

35- نظرات دانش آموزان را نسبت به خودتان، رفتارتان،شیوه تدریس تان، برخورد و یا... بپرسیم: که این امر از طریق گروهی و یا...فردی امکان پذیراست.(حتی می توانند نظرات خود را به صورت یادداشت ارائه کنند و این یادداشت ها بدون اسم باشد)

36- در حین توضیح دادن درس در بین جمع به صورت فردی نیز نگاه کنیم: لازم است گاه به یک دانش آموز نگاه کنیم و با لبخند درس را ادامه دهیم و به همین صورت علاوه برگروهی به صورت فردی نیز در حین درس نشان دهیم که حواسمان به همه دانش آموزان است.

37- به دانش آموزان اجازه دهیم تا جایی که امکان دارد بر حسب دلخواه خود مکان نشستن را انتخاب کنند: مگر اینکه مشکل بوجود بیاورند. نیازی نیست بر حسب قد، ترتیب اسم و یا... بنشینند.

38- دانش اموزان در این سن احساس استقلال دارند به استقلال آنها اهمیت دهیم و به آنها احترام بگذاریم.

39- در مقابل موضع دانش آموز عقب نشینی نکنیم: دانش آموزان باید بدانند تصمیمی و یا شیوه ای را که در پیش گرفته ایم قابل تغییر نیست و میدان را ترک نمی کنیم مگر اینکه لازم باشد و یا تغییراتی حادث گردد.

40- اگر منتظر بهترین نتیجه باشیم به دست خواهد آمد:اغلب پیش بینی معلمان به واقعیت می پیوندد. اگر مثبت فکر کنیم مثبت پیش می آید و به دانش آموزان نیز بیاموزیم به این گونه فکر کنند و از منفی گرائی و منفی بافی بپرهیزیم.

41- در جلسه اول تدریس درباره شیوه تدریس و هدف های آموزش و یادگیری و... و نیز ارائه اطلاعات شخصی خود و دریافت اطلاعات شخصی آنها بپردازیم.

42- به دانش آموزان کمک کنیم تا مسئولیت پذیر شوند.

43- به دانش آموزان کمک کنیم تا بتوانند خودشان تصمیم بگیرند.

44- گاه لازم است آنها را در احساسات خود سهیم کنیم: شادی و ناراحتی و....و یا احساس خود را نسبت به موضوع و یا مطلب خاصی را از آنها نظرخواهی کنیم و بدین طریق به آنها ارزش دهیم.

45- به آنها کمک کنیم تا برنامه روزانه تهیه کنند: تا بدین وسیله نظم و نقش را در زندگی بیاموزند.

46- سعی کنیم به گفته های آنان اعتماد کنیم و حتی اگر دروغ و غیر واقعی بود به آنها بگوییم حرف آنها را پذیرفته ایم تا به مرور خودشان متوجه اشتباهشان شوند.

47- برنامه ها و مراسمات آموزشی را در مدرسه جدی بگیریم.

48- از فعالیت های فوق برنامه حمایت و استقبال کنیم.

49- وضعیت فرهنگی دانش آموزان را ملاحظه کنیم:هر دانش آموز مطابق فرهنگ خاص خانوادگی خود برخورد و انتظار برخورد دارد.

50- گاهی لازم است مثل بچه ها فکر کنیم.

51- احساس نکنیم همیشه باید برای دانش آموز جواب داشته باشیم.

52- گاهی ممکن است دانش آموز دچار ناهنجاری و نقصان باشد این اقتضای سن و نشانه اجتماعی شدن و جامعه پذیری اوست با این موضوع او کنار بیاییم.

53- دانش آموزان را گروه بندی کنیم: و به صورت هفتگی گروهها را با ترتیب اولویت تشویق و انتخاب کنیم و نیز نماینده کلاس را به صورت هفتگی انتخاب کنیم تا همه دانش آموزان از این موقعیت بهره مند گردند.

54- از بین دانش آموزان بصورت دوره ای دو یا چند دستیار انتخاب کنیم: تا بدین ترتیب به آنها در توانمند شدن یاری کرده باشیم.

55- نظر آنها را نسبت به معلمهای سال گذشته شان پیگیری کنیم: و اینکه آیا از آنها احساس رضایت داشته اند یا نه و اگر رضایت داشته اند علت علاقه را پیگیری کنیم و از این نکات مثبت استفاده کنیم.

56- به آنها بگوییم در این کلاس اشتباه کردن مجاز است و انسان ممکن است اشتباه کند: اما نباید بر اشتباه خود مصر باشد و از اشتباهات بعنوان کلید و تجربه راه آینده استفاده کنند و نباید اشتباه خود را توجیه کند.
اشتباه کردن برای اصلاح کردن است- اصلاح با ارزش است پس به اصلاح بها دهیم.

57- به آنها بگوییم به ما نامه بنویسند: در هر زمینه ای که دوست داشته باشند بدون نام و نشان یا با هر نام و نشان به هر صورت که دوست دارند در نامه با ما حرف بزنند.

58- در مقابل شیوه برخورد نامناسب دانش آموز مناسب برخورد کنیم: مثال معلمی وارد کلاس شد دانش آموز مخالف مقداری پوست پرتقال روی میزش گذاشته بود. معلم با خونسردی گفت ای کاش بجای پوست پرتقال مغزپرتغال روی میز بود.

59-از موضع ترس و قدرت با آنها صحبت نکنیم.

60- خشم خود را فرو نشانیم+ یأس را در خود و در آنها از بین ببریم.

61- والدین دانش آموزان را بخواهیم و با آنها صحبت کنیم: زیرا تعامل بین معلم و والدین باعث رضایت کامل طرفین و بهینه شدن اوضاع درسی، رفتاری و... می شود و باعث می شود تا دانش آموزان و والدین به وظایف خود آگاه شوند.

62- در صورتیکه دانش آموز صحبت می کند صحبت او را قطع نکنیم: و با ارائه علامت به او تائیدیه دهیم.

63- مشوق خود مختاری آنها باشیم.

64-با جملات لفظی و دوستانه با دانش آموزان صحبت کنیم.

65-هرگز آنها را با بهره هوشی نسنجیم.

66-در برقراری ارتباط از آنها نظر خواهی کنیم.

67- در شیوه تدریس از آنها نظر خواهی کنیم.

ویژگی هایی که معلم باید داشته باشد:

1- برداشت ذهنی دانش آموز را انکار نمی کند.
2- احساسات دانش آموز را موضوع بحث قرار نمی دهد.
3- منکر خواسته های دل دانش آموز نمی شود.
4- ذوق و سلیقه دانش آموز را مورد تمسخر قرار نمی دهد.
5- نظرات دانش آموز را بی ارزش جلوه نمی دهد.
6- او را از مقام و منزلتی که دارد پایین نمی آورد.
7- تجربه دانش آموز را موضوع بحث قرار می دهد.
8- حالت روحی و روانی دانش آموز را می شناسد.
9- دانش آموز را خوار نمی کند.

نقشهایی که معلم می تواند بپذیرد:

1- معلم به عنوان مشاور
2-معلم به عنوان الگو
3- معلم به عنوان مهندس محیط
4- معلم به عنوان مدیر جلسه
5- معلم به عنوان رهبر
1- برنامه ریزی تحصیلی
6- معلم به عنوان کارشناس آموزشی برای
2-تقویت بنیه علمی و....

دانش آموزان را گروه بندی کنیم: رده سنی 7 تا 16 سالگی دوره پرورش شخصیت روانی،عقلی و بدنی را می گذرانند در این سن نوجوانان به هم سالان خود علاقه شدید نشان می دهند و تحت تاثیر آنان هستند با گروه بندی به قاعده می توانیم به اهدافمان و تقویت و تشویق توانمندیهای دانش آموزان و نیز به نکات مثبت برسیم.

منبع: تبیان

0

الگوی تدریس بارش مغزی

روش بارش مغزی هم از سوی متخصصان آموزش و پرورش و هم از سوی متخصصان آموزش خلاقیت به عنوان روش تدریس حل خلاق مسائل معرفی شده است و یافته های پژوهشی زیادی اثرگذاری آن را بر روی پرورش مهارت های حل مساله دانش آموزان به اثبات رسانده اند.

آموزش دادن دانش آموزان با روش بارش مغزی حل مساله را به نحو خلاقانه ای در آنان بالا می برد. " روش بارش مغزی می تواند به عنوان وسیله ای برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز برای حل مساله به یاد گیرندگان کمک می کند. " (علی اکبر، سیف، ص 551-552) بارش مغزی در تدریس و یادگیری کارکردهای مفیدی نشان می دهد و به تسهیل برقراری ارتباط بین راه حل ها و ایده ها می انجامد. در گروههای بارش مغزی، مشارکت اعتلا می یابد، انتقاد و ایرادگیری کاهش می یابد، حمایت اجتماعی افزوده می شود و توانایی دانش آموزان برای " انتقال " اطلاعات برای حل مساله تعیین شده، افزایش و بهبود می یابد. یعنی دانش آموز به راحتی می تواند اطلاعات ذخیره شده در حافظه بلند مدت خود را بازیابی کرده و برای حل مساله به کار گیرد. روش تدریس بارش مغزی در عمل به تفکر واگرا و حل مساله خلاق یاری می رساند. این روش اعتماد به نفس فراگیران را افزایش داده و باعث می شود تا فراگیران به یک خودباوری مثبتی نایل شوند. خودباوری احتمالا" اثرگذارترین حالت بر تمام رفتارهای انسانی است. با اطمینان می توان گفت بدون خودباوری و بدون داشتن اعتماد به نفس و شناخت کافی از خود و بدون باور کردن توانایی هایمان برای انجام عملی خاص نمی توانیم آن عمل را چه عملکرد عاطفی باشد و چه شناختی، با موفقیت به انجام برسانیم. (" اچ داگلاس براون " اصول یادگیری و آموزش زبان / ص 149) همچنین کلاس درس از حالت تکراری بودن خارج می شود و تنوع و رفع خستگی و ایجاد شادی و نشاط را به دنبال دارد. ضمنا" برای ایجاد این گونه فضا در محیط کلاس نیاز به کمی صبر و حوصله و تحمل سروصداست که البته می توان فضا را هم عوض کرد، نمازخانه و یا کتابخانه مدارس برای این کار می تواند فضای خوبی باشد.

بارش مغزی brain stroming

تکنیکی مبتنی بر مذاکره تحت عنوان (brain stroming) به معنای بارش مغزی وجود دارد؛ به این صورت که همه افراد دور هم می نشینند و در مورد یک موضوع، به بحث و مناظره می پردازند و هر فرد، موردی و یا راه حلی به ذهنش رسید به جمع مطرح می کند. همه می توانند صحبت کنند. معلم که نقش هدایتگر جمع را به عهده دارد، همه مطالب و صحبتها را یادداشت می کند. به این ترتیب با یک مشارکت گروهی و تلنبار کردن افکار روی هم در یک جمع می توان راه حلهایی برای مشکلات پیدا کرد. علاوه بر آن چون همه باید در بحث شرکت کنند، خود موجب افزایش خلاقیت می شود.

لذا یک معلم در این گونه جمع ها، در این تکنیک بسیار حساس است. چرا که دانش آموزان می خواهند بدانند معلم بسیار با درایت عمل می کند.

موضوعات قابل طرح در این تکنیک می تواند هر موضوعی که به نظر شاگردان جالب به نظر می رسد، حتی در مورد معضلات اجتماعی مانند دفع درست زباله، صرفه جویی در آب و بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی، اتفاقا" بسیاری از اوقات، دانش آموزان راهکارهایی را ارائه می دهند که ممکن است به فکر دیگر افراد جامعه نرسد؛ چرا که افکار ما اغلب قالب ریزی شده و یک سمت و سوی مشخصی پیدا کرده است. ولی ذهن آنها هنوز شفاف است و می تواند راههای جدیدی را نشان دهد. (گفتگو با استاد یوسف کریمی استاد دانشگاه)

بارش مغزی یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات همفکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهای منحصر به فرد است. در واقع بسیاری از تکنیکهای دیگر منشعب از این روش است.

این روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفی شد. در آن زمان بنیاد فرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی، بازرگانی، علمی و فنی برای حل مشکلات و مسائل مدیریت به کار گرفت. موفقیت این روش در کمک به حل مسائل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد. فرهنگ لغت " وبستر" تعریف بارش مغزی را چنین بیان می دارد: تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد. در این روش همه نظرات در جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرند. روش بارش مغزی امروزه یکی از متداول ترین روشهای تصمیم گیری گروهی بوده و موجب گسترش و تحول بسیاری از روشهای مرتبط و مشابه شده است. دانشمندان زیادی از جمله اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچار و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس و نگاندی و سیج در کتابهای خود به این روش پرداخته اند و برای ارتقاء آن کوشیده اند.

قواعد بارش مغزی:

اسبورن عنوان می دارد پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه، 2 برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است. در صورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات بارش مغزی در نظر گرفته و رعایت شود، این روش بسیار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزی بر دو اصل و چهار قاعده اساسی استوار است.

اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است. تنوع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است، فعالتر می کند تا بر تفکر قضاوتی (THINKING JUDJMENTAL) خود قایق آید. تفکر قضاوتی در واقع به معنی ارزیابیها و نظرات تکمیلی نسبت به مطلب مطرح شده است. به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادها جمع آوری شد، بررسی و ارزیابی پیشنهادها صورت می گیرد.

اصل دوم کمیت، فزاینده کیفیت است. یعنی هر چه تعداد پیشنهادها بیشتر شود، احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.

چهار قاعده اساسی بارش مغزی:

1. انتقاد ممنوع: این مهمترین قاعده است و با توجه به این که در جریان بارش فکری افراد اندیشه های غلط یا صحیح خود را ارائه می دهند، هر گونه انتقاد یا اعتراض، روند فعالیت را کند می کند و فکر آنان را به جای تفکر در مورد موضوع مورد نظر، به سوی انتقاد و حتی واکنش در مقابل انتقاد سوق می دهد و چه بسا به مشاجره منتهی شود. (منوچهر فضلی / راهنمای عملی روش مشارکتی/ صفحه 76).

2. اظهار نظر آزاد و بی واسطه: این قاعده برای جرأت بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارائه پیشنهادهایی است که به ذهن آنها خطور می کند، بعبارت دیگر در یک جلسه بارش مغزی، تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهار نظر را پیدا کرده باشند، بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند. هر چه پیشنهادها جسورانه تر باشد نشان دهنده اجرای موفق تر جلسه است، لذا قضاوت و ارزشیابی در مورد اندیشه و فکر اعضا ممنوع است، زیرا که هم مقدار زیادی از وقت جلسه تلف شده و فکر اشخاص را منحرف می کند. در نتیجه، فرصت تفکر و بارش فکری کاهش می یابد.

3. تاکید بر کمیت: هر چه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادهای مفید و کارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش بارش مغزی با تعداد پیشنهادهای مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان می شود که هر چه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد، احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است.

4. تلفیق و بهبود پیشنهادها: اعضا می توانند علاوه بر ارائه پیشنهاد، نسبت به بهبود پیشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزی این امکان را به اعضاء می دهد که پس از شنیدن پیشنهادهای دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهاد خود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند..

نتایج تحقیقات پارس و میدو در خصوص روش بارش مغزی را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:

1. آموزش از طریق بارش مغزی، توانایی حل مساله را در افراد افزایش می دهد.

2. روش بارش مغزی بیشتر از روش های مرسوم آموزشی، به ایجاد عقاید و اندیشه های آفریننده منجر می شود.

3. کوشش برای جهت دادن هر چه بیشتر به پاسخ سئوالات طرح شده، به افزایش پاسخ های آفریننده می انجامد.

4. دانش آموزانی که دوره های مربوط به حل مسائل به روش بارش مغزی را می گذرانند، در آزمون های آفرینندگی گیلوفورد نمره های بیشتری می گیرند، (با نگاهی به کتاب بررسی استعداد همگانی/ ترجمه حسن قاسم زاده، تهران، بی تا 1371 نقل شده از کتاب راهنمای عملی روش های مشارکت فعال/ منوچهر فضلی خانی) صفحه 77 مراحل روش بارش مغزی

مراحل روش بارش مغزی:

الف) خلاقیت و تولید اندیشه

فعالیت افراد گروه در جلسه بارش فکری، با هدایت و راهنمایی مقدماتی مسئول جلسه شروع می شود. با این نوع سازماندهی، افراد اندیشه ها و نظریات خود را بیان می دارند و منشی تمام آنها را ثبت می کند.

رعایت قوانین برای اجرای این قسمت ضروری است. در حقیقت، فعال ترین بخش این روش، اجرا و کنترل همین جلسه خلاقیت است که شخص، اندیشه ای تولید می کند و تولیدات خود را در ضمن یک تفکر خلاق بیان می دارد.

راهبردهای مرحله اول:

1. بیان و تقهیم موضوع جلسه به وسیله رئیس جلسه.

2. اعلام وظایف اعضا، منشی و مشاهده کنندگان به وسیله رئیس جلسه.

3. بیان قوانین جلسه به وسیله رئیس جلسه.

4. شروع جلسه بارش مغزی و ارائه نظرات به صورت چرخشی و نوبتی.

5. ثبت نظریات و آرای بیان شده در حین اجرای جلسه به وسیله منشی.

ب) قضاوت و ارزشیابی:

پس از این که مرحله تولید اندیشه ها در مدت معینی صورت گرفت، طبیعی است که تعداد زیادی نظریه و طرح به دست می آید. در مرحله دوم، این مجموعه پالایش می شود و نظریات مشابه و نامناسب حذف خواهد شد، سپس مشاهده گران و اعضای اصلی جلسه بارش مغزی، این نظریات را مورد بررسی و ارزشیابی قرار می دهند و در نهایت، تعدادی نظریه یا طرح بصورت پیشنهاد و دست آورد اصلی جلسه اعلام می شود، (منوچهر فضلی خانی/ راهنمای عملی روش های مشارکتی و فعال در فرآیند تدریس).

مزایا و معایب:

با وجودی که روش بارش مغزی بسیار متداول است، لیکن تاکنون بطور خاص، در جهت روشن کردن بهترین شرایط اجرای این روش، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. مزایای این روش عبارتند از:

1. با توجه به اصل هم افزایی باعث می شود خلاقیت گروهی موثر از خلاقیت فردی عمل کند.

2. با این روش، در مدت زمان نسبتا" کوتاهی، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود.

معایب و نقایص این روش عبارتند از:

1. ممکن است ایجاد شرایط برای اظهار نظر آزاد و بی واسطه دشوار باشد.

2. گروه معمولا" تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویا" احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است.

3. اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است، تا دستیابی به پیشنهادهای متنوعی که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته باشند. در واقع این حرکت در حال حاضر به خاطر ساختار جلسات، بصورت عادت درآمده است.

4. هنگام بارش مغزی، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این از تلاش آنها برای بحث بیشتر و در نتیجه ارائه پیشنهاد خلاق می کاهد.

5. ماهیت تنوع گرای بار مغزی، خود به خود مسبب افزایش پیشنهادها می شود، ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادها را در بر ندارند.

6. اگر گروه از یک رئیس جلسه خوب و با تجربه برخوردار نباشد، ممکن است برخی از افراد جلسه را، بطور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند. لذا رئیس جلسه باید وقت را با توجه به تعداد شرکت کنندگان تنظیم کرده و از ابراز توضیحات اضافی توسط شرکت کنندگان بکاهد و فرصت را به نفر بعدی بدهد.

7. اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مساله است.

8. در این روش، بهبود مرحله به مرحله " تدریجی " پیشنهادها کمتر مشاهده می شود.

9. گاهی اوقات این روش، به مسائل نسبتا" ساده و پیش پا افتاده محدود شده و باعث می شود که روش ارائه شده برای حل مسائل کلی، پیچیده شده و کارآیی کافی را نداشته باشد. اینجا هم باید مدیر جلسه بطور صریح و واضح تذکر لازم را گوشزد کند و از بحث های انحرافی افراد را بر حذر دارد.

10. برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش، یا ارائه پیشنهاد های متنوع مشکل است.

بارش مغزی گمنام (brain anonymous) از بارش مغزی روش های گوناگونی مشتق شده است. مثلا" یک روش می گوید بهتر است شرکت کنندگان پیش از ورود به جلسه پیشنهادهای خود را کتبا" در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را بدون اعلام منبع برای همه شرکت کنندگان قرائت کند. این روش که برای از بین بردن معایب بندهای 2 و 3 مورد استفاده قرار می گیرد، بارش مغزی گمنام دارد. شیوه های دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته می شود، تا نظرات خود را در مدتی کوتاه به رشته تحریر درآورند. این روش افکارنویسی (Brainwriting) خوانده می شود.

تلفیقی از افکارنویسی و بارش مغزی نیز وجود دارد که به روش Trigger مشهور است. این روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد.

در این روش شرکت کنندگان هر کدام شخصا" فهرستی از کلمات مرتبط به مساله را تهیه می کنند. مزیت این روش بر روش بارش مغزی در این است که قابلیت بسط و گسترش پیشنهادها را دارد. ویلیام گوردن به منظور غلبه بر برخی مشکلات بارش مغزی شیوه جدیدی را ابداع کرد. رویه آن این گونه است که رئیس جلسه از گروه می خواهد مساله را ریشه ای مورد بررسی قرار دهند و رفته رفته با مطرح شدن نظرات متفاوت، افراد اطلاعات بیشتری پیدا کرده و پیشنهادهای جدیدی مطرح می کنند.

مزیت عمده این روش امکان بررسی سایر پیشنهادها و عدم تمرکز بر یک پیشنهاد است.

در نتیجه این روش مانع تصمیم گیری ناپخته در فرآیند حل مساله می شود گونه دیگر بارش مغزی شیوه Succesive integeration Sil=Elements of Problem. است. این روش به وسیله هلموت اشلیکسوپ از موسسه باتل ابداع شد. معایب بندهای شماره 5،3،2 با این روش بر طرف خواهد شد. در این روش عناصر جلسات آزاد و روابط اجباری بطور فزاینده ترکیب می شوند تا این که گروه به راه حل نهایی مورد توافق دست یابد. توفان فکری عبارت است از بیان تفکرهای متنوع، در حالی که روش SIL کتبی بوده و تفکر چه متنوع، چه مشابه اصل است.

1. www.golha.net/tayebli/youresh نگارنده: پروانه حیدرپور هنزائی

2. www.iran newspaper.com/1382/21118/htmldialog.htm-25ky

3. کتاب راهنمای عملی روش های مشارکت فعال/ منوچهر فضلی خانی صفحه 77 مراحل روش بارش مغزی نوبت چاپ و انتشارات و سال چاپ نامعلوم

4. www.shosheh.com/ArticleBRAINSTORMING.htm-by majid farahani

5. اصول یادگیری وآموزش زبان/ نویسنده: اچ.داگلاس براون مترجم: دکترمنصور فهمیم، چاپ چهارم، تهران 1381، رهنما

0

اگر دانش آموزانی دارید که لکنت زبان دارند و می خواهید به آنها کمک کنید مطلب زیر را تا آخر بخوانید.

لکنت زبان چیست؟

لکنت زبان مشکلی گفتاری حرکتی است که به دلایل ناشناخته ای به وجود می آید و علت دقیق و مشخصی ندارد. می توان گفت که تربیت بد، اضطراب، کم هوشی و... در بروز آن تأثیر ندارد. فراوانی ابتلا به لکنت در پسران نسبت به دختران سه به یک است و با افزایش سن، این عدم تناسب افزایش می یابد.

اختلال «لکنت زبان» انواع متفاوتی دارد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود:

1. تکرار صداها مثل (گ گ گ گریه)، تکرار سیلاب ها مثل (گر گر گر گربه)، تکرار کلمات مثل (گربه گربه گربه) و بالاخره تکرار عبارات (گربه ی زرد گربه ی زرد گربه ی زرد آمد).

2. توقف ها و مکث های بی جا و نامتناسب بین صداها و کلمات

3. کش دادن و امتداد کلمات (م ن) و...

دلایل بروز لکنت زبان در کودکان، تا کنون بطور دقیقی روشن نشده‌است. اما آنچه تا حدودی مشخص است، آن است که لکنت نمی‌تواند علت واحدی داشته باشد. بلکه همواره معلول علت بدنی، عاطفی، ژنتیکی، اجتماعی و یا ترکیب این عوامل است. بسیاری از افرادی که لکنت زبان دارند دچار بعضی از ناراحتیهای عصبی و ناسازگاری‌های اجتماعی هستند. اما تشخیص اینکه آیا اینگونه ناراحتیهای روانی علت لکنت زبان است و یا لکنت خود حاصل حالات و فشارهای ناشی از اختلالات روانی است، بسیار مشکل است. در بعضی از مواقع لکنت ربان ممکن است حاصل نارساییها و اختلالات دستگاه عصبی باشد و یا در مواردی نیز لکنت زبان از زمان کودکی در اثر بعضی ناهنجاریهای خفیف فیزیولوژیکی پدید می‌آید.

روشهای اصلاح و درمان لکنت زبان امروزه از روشهای مختلفی برای اصلاح، درمان و بازپروری اختلالات گویایی و لکنت زبان استفاده می‌نمایند. از جمله این روشها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

روشهای زبانی یا تلفظی برای انجام این عمل بهترین هماهنگی‌ها بین حنجره، گونه‌ها، زبان و لب‌ها لازم است؛ اما همین که در این هماهنگی خللی ایجاد شود،احتمالا به لکنت می انجامد. پیش از سن 4 یا 5 سالگی به‌ندرت معلوم می‌شود که کودک لکنت زبان دارد. کندی زبان بر اثر اختلال‌های بدنی یا برآشفتگی‌های عاطفی، در انسان رشد می‌یابد. گویا بتوان در پاره‌ای موارد، کند زبانی را از راه آموزش برطرف کرد؛ یعنی به شخص مبتلا آموخت که چگونه آهسته آهسته چیزی را بخواند؛ آهسته آهسته و با توجه خاص به حرف زدن خود، سخن بگوید و هر هجایی را با کمال دقت ادا کند.

همچنین به وی می‌آموزند چگونه به هنگام بند آمدن زبانش،تنفس خود را تنظیم کند. بر اثر مطالعه درباره صوتها یا ترکیب صوتهایی که چنین مشکلی را فراهم می‌آورند، به پاره‌ای از تمرینهای مرحله‌ به مرحله‌ای، برای خواندن دست یافته‌ایم که با انجام آن می‌توان تا حدود زیادی بر مشکل «کند زبانی» چیره شد. به هر حال، درمان لکنت زبان باید به‌وسیله متخصص گفتار درمانی انجام گیرد. این نکته نیز بسیار قابل توجه‌است که نباید مبنای عاطفی را در کند زبانی نادیده گرفت.

روش دو جانبه یا مکمل در این روش به بازپروری و پرورش جنبه‌های دوگانه فکری و زبانی اهمیت فراوان داده می‌شود. این روش بیشتر در مورد کودکان 3 تا 7 ساله استفاده می‌شود و معمولاً نتایج ثمر بخشی دارد. هدف این روش در واقع پرورش دوگانه‌ای از قدرت و صحت تفکر، قدرت و صحت بیان است. به عنوان مثال برای نیل به این منظور به کودک می‌آموزند که افکار خود را اصلاح و روشن دریابد، فقط افکار واضح و روشن خود را به زبان جاری نماید و کلمات و جملات را دقیق و رسا بازگو نماید.

روشهای روان درمانی این روشها بویژه در مورد افرادی که دچار کشمکش‌های عاطفی و اختلالات روانی عصبی هستند بکار می‌رود. روش روان درمانی برای کودکان سنین پایین ثمر بخش نیست.

روش دارو درمانی برخی اعتقاد دارند که یکی از عوامل لکنت تنش‌ها و اضطراب و هیجانات عاطفی است. لذا داروهای آرام بخش می‌توانند تا حدودی کودک را از اضطراب و هیجانات عاطفی به دور داشته و در نتیجه لکنت زبان او را تقلیل دهند.

رفتار درمانی یکی دیگر از روشهای متداول و نسبتاً جدید در اصلاح و بازپروری لکنت زبان روش تغییرات و اصلاحات رفتاری است. نظریه مدافعان این روش در این است که یکی از علل لکنت زبان کودک رفتارهای سازش نایافته و یا ناهنجار اوست. لذا در این روش سعی بر اصلاح رفتارها و بالطبع تقلیل لکنت زبان کودک است.

روش خود درمان گری این روش که در واقع می‌تواند نوعی روش رفتار درمانی نیز تلقی شود، بر این اساس استوار است که فرد لکنتی با انگیزه قوی و ایجاد تغییرات لازم در زمینه بازخوردها و نگرشهایش نسبت به لکنت خود به برنامه‌ای منظم، مشخص و بطور جدی و مصمم تلاش کند که اختلال گویایی خود را اصلاح کند.

بررسی لکنت زبان و راههای درمان آن

علل فیزیکی و عقب ماندگی ذهنی:

یکی از علل می تواند فلج مغز باشد در فلج مغزی ضایعه در قسمت هایی از مغز ایجاد می شود که کنترل عضله های بدن را بر عهده دارند و مغز به وسیله آن قسمت ها حرکات مربوط به اندام های گویایی را هدایت می کنند. در حدود 70درصد از مبتلا یان به فلج مغزی اشکال در تولید صدا، اشکال زبانی به اختلا ل صوت و لکنت زبان دارند. در نوع اسباتیک فلج مغزی عضله ها ناگهان سفت و محکم می شوند. صداهای گفتاری به صورت انفجاری یا مبهم و نامبهم بیرون می آیند و عدم کنترل عضله ها سبب دشواری حرکت لب ها و زبان می شوند و دارای اختلا ل هایی مانند تولید صداهای نوک زبانی، بیشتر صداها را در کلمه حذف می کنند و زبانشان حرکات محدودی دارد. تنفس آن ها کوتاه و صدایشان در حال محو شدن است دومین علل شکاف کام و لب می باشد که این نقیصه مادرزادی است و در ساختمان تولید صدا تاثیر می گذارد که باید در همان آغاز کودکی ترمیم شود و اگر ترمیم به خوبی صورت نگیرد ممکن است منجر به ناهنجاری های تولید صدا شود.

اختلالات عاطفی و نارسایی های تکلمی:

گاهی اوقات تاخیر در زبان منشا عاطفی و هیجانی دارد و این نوع اختلا ل معمولا به دلیل هیجانات شدید و ضربه یا شوک های عاطفی در کودک عارض می شود. این قبیل اختلا لا ت تکلمی را گاهی نیز لا لی یا عاطفی یا سکوت مرضی می گویند. احتمال وجود دارد این گونه نارسایی های تکلمی در میان کودکانی که در محیط پرتشنج قرار دارند بیشتر است.
در مواقع زیادی اختلا ل تکلمی کودک خود یک نشانه بارز و علا مت قابل توجهی از اضطراب و تعارضات درونی است.

اختلالات دستگاه شنوایی و نارسایی های تکلمی:

نارسایی های تکلمی که منشا آن اختلا لا ت شنوایی هستند متاثر از حداقل 3 ویژگی خاص است که عبارتند از سن وقوع نقص شنوایی، میزان و نوع اختلا ل شنوایی. اگر وقوع اختلا ل شنوایی به میزان ضعیف قبل از سن به سخن آمدن کودک باشد موجب تاخیر در صحبت کردن طبیعی می گردد ولی اگر بعد از رشد طبیعی کودک در صحبت کردن باشد ممکن است چندان تاثیری در صحبت کردن نداشته باشد. اگر وقوع اختلا ل شنوایی به میزان متوسط یا خیلی زیاد قبل از یادگیری زبان باشد تاثیر بسیار شدیدی بر رشد طبیعی زبان کودک می گذارد.

نقش مهم ترس:

اسمایلی بلا نتون معتقد است که عوامل روانی سبب بروز لکنت می شوند بدین ترتیب که ترس باعث می شود قشر مغز نتواند کنترل خود را بر اندام های گفتاری اعمال کند و لکنت زبان ریشه در مسائل و مشکلا ت عاطفی دارد و به صورت نشانه های فیزیکی و اختلا لا ت زبانی تظاهر می کند. اغلب گفته می شود که لکنت مانند توده یخ شناوری است قسمتی که در بالای آب قرار دارد که مردم می بینند و می شنوند قسمت کوچک تر آن است. قسمت بزرگتر آن شامل شرم ترس و گناه و تمام احساساتی است که هر زمان سعی کرده اید جمله ساده ای را بیان کنید و نتوانسته اید تماما زیر سطح آب قرار دارد.
اکثرا لکنتها سعی می کنند قسمت پایین این توده شناور را پنهان نگه دارند تا خود را شخصی با گفتار عادی نشان دهند این کار فقط قسمت پائین توده را بزرگتر می سازد.

بهبودی از لکنت زبان:

اضطراب و فشار عاطفی همواره لکنت را تشدید می کند به همین دلیل هدف بسیاری از توصیه های درمانی از لکنت زبان کودکان این است تا آنجائی که مقدور است تلا ش نمایید اضطراب و فشارهای عاطفی را کاهش دهید موفقیت وقتی حاصل می شود که بتوان منشا و منبع اضطراب را باز شناخته و متوجه آن شد.
بسیاری از کودکانی که دچار لکنت هستند اگر اضطراب و فشار از بین برود بدون برنامه درمانی خاص و ویژه به طور خود به خودی لکنت شان برطرف می شود. امروزه روش های تازه تری برای کنترل تنفس، کنترل حنجره، زبان، لب ها و فک مورد استفاده قرار می دهند و به فرد لکنتی میآموزند که سرعت صحبت را کم و آهسته کند ودر بین صحبت کردن نفس عمیق بکشد. در شیوه ای دیگر که جریان هوا نامیده می شود توصیه می شود تا نفس عمیقی بکشد و اجازه بدهد در هنگام صحبت کردن هوا بیرون بیاید.
پیاژه عقیده دارد که کودک را باید در موقعیت هایی قرار داد که او در آن ها فعال باشد و ابتکار به خرج دهد. نقش بازی درمانگر را قادر می سازد که موقعیت هایی به وجود آورد که در آن مواقع امکان کشف و پیدا کردن ساختارهای رفتاری وجود داشته باشد. از طریق نقش بازی فرد لکنتی می تواند ببیند که اعضای دیگر گروه (غیر لکنتی ها) چگونه اند چه کسانی آشفتگی ها و احساسات مشابه او را دارند و چه کسانی همانند او به موقعیت ها و گفتارش واکنش نشان می دهند می بایست به شخص لکنتی اعتماد به نفس داده شود که از طریق مختلف انجام می شود، مانند: دادن هدیه مورد علا قه اش در هنگام صحبت کردن او.
فرد لکنتی چنان احساس می کند که گویی لکنت به عنوان عامل خارجی به آنها واقع می شود نه این که لکنت حالت و عملی است که آنها انجام می دهند.

روش های اصلاح لکنت زبان:

1- روش زبانی یا بیانی یا تلفظی
برای کودکان 7 سال به بالا می باشد در این روش تمرین های مربوط به رها ساختن عضلا نی جلوگیری از گیر و فشار از اهمیت بسزایی برخوردار است.
2- روش دو جانبه یا مکمل
بیشتر برای کودکان 3 تا 7 سال استفاده می شود و هدف آن پرورش دو گانه ای از قدرت و صحت تفکر و قدرت و صحت بیان است. به کودک میآموزند افکار خود را صریح و روشن دریابد و به زبان جاری کنند.
3- روش روان درمانی: که برای سنین پائین ثمر بخش نیست.
4- روش دارو درمانی: با استفاده از داروهای آرام بخش، تنش ها و اضطراب و هیجانات عاطفی که یکی از عوامل لکنت می باشد را تقلیل می دهند.
5- رفتار درمانی: براساس نظریه مدافعان این روش در این است که یکی از علل لکنت زبان کودک رفتارهای سازش نایافته یا ناهنجار اوست. لذا در این روش سعی بر اصلا ح رفتارها و بالطبع تقلیل لکنت است.

عوامل موثر در درمان لکنت زبان:

1) احساسات و هیجانات
لکنت یک اختلا ل پیچیده روانی و حرکتی است که دارای ابعاد فیزیولوژیکی و روانی است. مکانیسم صحبت کردن از یک تعادل خیلی ظریف برخوردار است لذا نفس لکنت کردن از نظر احساسی و عاطفی روی فرد تاثیر می گذارد و در بعضی از شرایط و موقعیت ها فرد لکنتی دچار دستپاچگی و شرمساری بشود زیرا از احساسات عجز و ناتوانی خجالت، حقارت، افسردگی و بعضی از خود بی زاری رنج می برد.
2) تنش، تنش زدایی و آرامش روانی حرکتی
اگر کسی بتواند با تمرینات ورزشی و استفاده از شیوه های تنش زدایی اضطراب خود را افزایش دهد مفید خواهد بود.
صحبت کردن آرام وآهسته و راحت و سنجیده موجب برقراری ارتباط آرام تر با دیگران می شود.
3) بی توجهی به پدیده لکنت یا فراموشی عمدی.

نقش پدران و مادران در درمان لکنت زبان:

اصلا ح کردن گفتار و رفتار کودک و منبع دائمی او ممکن است در عواطف او اختلا ل هایی ایجاد کند عدم علا قه یابی تفاوتی نسبت به گفتار و رفتار کودک نیز ممکن است تاثیر مشابهی داشته باشد. پدر و مادر و مربی کودکان زیر 7 سال می توانند از گرفتار شدن کودک به لکنت زبان پیشگیری کنند یا اختلا ل زبان و گفتار او را کاهش دهند.
باید برای این گونه کودکان در محیط خانه جو آرامی پدید آورد و با آن ها صحبت کرد تا احساس کنند که آن ها را هم مانند دیگر کودکان دوست دارند. بهترین پدران و مادران آن هایی هستند که در مورد مشکلا ت کودک صبر، احترام، درک و توجه و همدردی دارند. کودک را باید طوری بار بیاورند که بهترین دوست آن ها باشد.
برای کودک خود تجارب خوشایندی از صحبت کردن فراهم کنند برای آن ها قصه بگویند یا کتاب بخوانند بدون شک باید از به کار بردن یک اصطلا ح خاص بپرهیزند و سعی کنند که به کودک خود به عنوان یک لکنتی نگاه نکنند. اولیا می بایست ناروانی گویایی کودک را بپذیرند و پیرامون آن مطالعه کنند. توانایی آن ها در برخورد صحیح با لکنت زبان می تواند زمینه مثبتی را فراهم کند که بر روی فرزند خود کار کنند.
بهترین راه برای اصلا ح فرزندانتان داشتن وقت کافی برای آن هاست. صبر و حوصله معلم بسیار مهم است او باید به کودک فرصت بدهد به راحتی آن چه را می خواهد بگوید و از هر گونه شتابزدگی، تمسخر و استهزای کودک دوری نماید.

آموزگاران در برخورد با دانش آموزان لکنت دار چه باید بکنند؟

معلم قبل از همه چیز باید از این موضوع آگاه باشد که؛ این گونه دانش آموزان تغییر پذیرند و نیز نسبت به فشار زمانی (کمبود زمان) حساسیت زیادی دارند. هر معلمی با آگاهی از این موضوع و با به کار بردن روش هایی که در زیر می آیند، می تواند به این دانش آموزان کمک کند تا به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، در فعالیت های کلاسی شرکت کنند و از این که در کلاس بلند صحبت می کنند، احساس خوبی داشته باشند.

و اما روش های یاد شده:

• بکوشید محیطی کاملاً آرام و به دور از فشار زمانی برای دانش آموزان لکنت دار فراهم سازید. با آن ها به آرامی و شمرده صحبت کنید و این احساس را در آن ها به وجود بیاورید که زمان زیادی برای پاسخ گویی دارند. در عین حال، زبان بدن شما (حرکات و سکنات شما) باید حاکی از نوعی آرامش باشد.

• به سخنانشان کاملاً گوش دهید. در نگاه کردن به آن ها از حد نرمال خارج نشوید و فقط به چشمانشان خیره شوید.

• به آن ها توصیه نکنید که نفس های عمیق بکشند، چون این کار به ندرت مشکل آن ها را حل می کند.

• نباید درصدد تکمیل کلمه یا جملات ناقص آن ها برآیید، چون کسی دوست ندارد که حرف در دهانش گذاشته شود؛ مخصوصاً اگر آن حرف غلط باشد. این کار مشکل را چند برابر می کند و اعتماد به نفس را کاهش می دهد.

• در مورد مشکلشان و این که چه کارهایی به بهبود آن کمک می کند به صراحت با آن ها صحبت کنید. ولی سعی نکنید مشکلشان را بزرگ جلوه دهید.

• اگر در گفتن کلمه ای که به نظرشان سخت است مشکل دارند، لازم نیست بخواهید که به جای آن از کلمه ی راحت تری استفاده کنند، چون این کار باعث ترس از بعضی کلمه ها و عبارات می شود.

• از بیان بعضی جملات و توصیه ها مثل: «آرام باش»، «قبل از این که صحبت کنی، سعی کن فکر کنی» و «آرام تر و یواش تر» بپرهیزید. این توصیه ها باعث به وجود آمدن حس بی ارزش بودن، تحقیر و... در آن ها می شود و کمکشان نمی کند.

• وقتی جمله ای را نارسا و مبهم بیان می کنند، شما برگردید و جمله ی آن ها را تکرار کنید، چون این کار باعث می شود، هم احساس کنند شما جمله شان را فهمیده اید و هم فکر این جمله را نارسا بیان کرده اند، از ذهنشان خارج شود.

• برای پرشیدن درس، آن ها را به صورت تصادفی، نه به صورت منظم (مثلاً از بالا به پائین یا برعکس) انتخاب کنید؛ چون انتخاب منظم باعث می شود دانش آموز منتظر نوبتش باشد و این کار در او استرس و تشویق ایجاد می کند.

• بیش تر دانش آموزانی که لکنت زبان دارند، بعضی مواقع بد و بعضی مواقع هستند. شما روی زمان هایی که خوب هستند سرمایه گذاری کنید.

• موفقیت آن ها را با توجه به میزان بهبودی در برقراری روابطشان بسنجید، نه با در نظر گرفتن میزان کاهش رفتارهایی که هنگام لکنت از خودشان نشان می دهند.

• در شرایطی که زیاد حرف زدن برای آن ها سخت است، سعی کنید از سؤال هایی با جواب های بله و یا خیر یا سؤال های چند گزینه ای استفاده کنید.

• آن ها را تشویق کنید در گروه هایی مثل گروه کُر عضو شوند.

• در موقعیتی مناسب و موقعی که تنها هستند، از آن ها بپرسید انجام چه کارهایی برایشان سخت و چه کارهایی راحت است؟

• آن ها را به شرکت در فعالیت های کلاسی و گروهی تشویق کنید.

• آن ها را از حرف زدن در کلاس معذور نکنید.

• در مورد آنچه می گویند آن ها را تشویق کنید، نه این که چگونه می گویند.

باید بدانید که این گونه دانش آموزان همیشه سعی دارند به هر نحوه ی شده روی مشکلشان سرپوش بگذارند. مثلاً سعی می کنند در صحبت کردن از کلمات راحت استفاده کنند و یا در جواب سؤالی که از آن ها می شود، بگویند: «ما نمی دانیم»، در حالی که می دانند. آن ها با این کار می خواهند لکنتشان آشکار نشود.

و اما معلمان در مورد آزار و اذیتی که این دانش آموزان از طرف هم سالان خود دریافت می کنند، باید بدانند که 82 درصد از این دانش آموزان به خاطر مشکلشان از طرف دوستان خود مورد تمسخر قرار می گیرند. معلمان باید به دانش آموزان خود این را بفهمانند که هر فردی با دیگری فرق دارد. معلمان باید از دانش آموزانی که هنگام صحبت کردن دوستشان خوب گوش می دهند و در مورد آن ها فکر می کنند و تا حرفشان تمام نشده است حرف نمی زنند، تقدیر به عمل بیاورند. باید بین دانش آموزان این فرهنگ را به وجود بیاورند که دوستشان را همان طور که هست بپذیرند. و در نهایت باید راهبردهای مشخصی را در مورد آزار و اذیت این گونه دانش آموزان برای آن ها تعیین کنند.

معلمان باید بدانند، موقعی به این هدف ها دست می یابند که به طور مستمر با روان شناس زبان و والدین این دانش آموزان در ارتباط باشند و هرگونه تغییر ایجاد شده در الگوی صحبت کردن دانش آموز در طول سال تحصیلی را به اطلاع آن ها برسانند.

منابع:

http://mardomsalari.com

http://rahnamamoalem.blogfa.com

http://tebyan.net

0

یکی از مسائلی که همه ی معلمان با آن روبرو هستند ارتباط و برخورد با والدین دانش آموزان است. این امر در دوره ابتدایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ارتباط با والدین دانش آموزان گاهی اوقات موجب به دردسر افتادن معلمان می شود. معلمان با تجربه در اوایل شغلشان حتما توسط برخی والدین به چالش کشیده شده اند و از این موضوع مطلع اند. در این قسمت سعی شده تا انواع موقعیت هایی که یک معلم می تواند در هنگام برخورد با والدین قرار گیرد مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهایی ارائه شود.

والدینی که در روز ملاقات خیلی مشتاق هستند.

شما با دقت همه چیز را آماده کره اید. همه چیز منظم ومرتب است و خوب پیش می رود. اما هنوز شروع به حرف زدن نکرده اید که یک دست بالا می رود. شما با حوصله به سوال شخصی پدری درباره دخترش جواب می دهید. چند دقیقه بعد او دوباره سوال دیگری راجع به بچه خودش دارد. باز هم مودبانه جواب می دهید. به زودی دست های همه والدین بالا می‏رود تا درباره دخترشان بپرسند.

راه حل: کنترل جلسه را به دست بگیرید. به مادر یا پدر خیلی مشتاق یا نگران بگویید که او را درک می کنید اما وقت کم است و باید به مسائلی پرداخت که به درد همه بخورد و شما بعدا در یک جلسه خصوصی درباره بچه او حرف خواهید زد. به بقیه بگویید که سایرین هم می توانند از این امکان استفاده کنند. می توانید برنامه ملاقات ها یا شماره تلفنی در اختیار همه قرار دهید تا خیالشان راحت شود و بعد دوباره به موضوع اصلی برگردید و ادامه بدهید.

والدینی که می خواهند یادتان بدهند چطور درس بدهید.

مادری تقاضای ملاقات کرده ولی نمی دانید می خواهد در چه موردی صحبت کند. بچه این مادر از لحاظ درسی و اجتماعی مشکل ندارد، برای همین اصلا حدسی نمی زنید. در روز ملاقات مادر مورد نظر وارد کلاس شده، می نشیند و شروع می کند به گفتن اینکه شما باید طور دیگری درس بدهید و برنامه تان نیاز به بهبود دارد!

راه حل: اول خوب گوش بدهید. تا ده بشمارید و یادتان باشد که شما حرفه ای هستید. حالت دفاعی نگیرید حتی اگر حس می کنید که توانایی کاریتان زیر سوال رفته است. قبل از هر دیداری با والدین طرح درس ها کتابهای معلم و اهداف پایه تان را آماده کنید. به والدین توضیح دهید که نحوه تدریس شما مطابق دستورالعملهای اینهاست. نشانشان بدهید که تحقیقات با نحوه تدریس شما موافق هستند. در آخر از آنها بخواهید موقع کارتان سر کلاس بیایند شاید اگر نحوه کار را ببیند، قانع شوند. اگر هیچ کدام از اینها کار نکرد، از مدیر بخواهید که کمکتان کند!

والدینی که هر روز در مدرسه هستند.

درست مثل ساعت هر روز صبح! هر روز اصرار می کند که یک دقیقه از وقتتان را بگیرید اما البته بیشتر طول می کشد. موضوع حرفش مهم نیست اما حتما می خواهد حرف بزند.

راه حل: بگذارید بفهمد که شما به او توجه می کنید اما نمی توانید هر صبح این کار را بکنید. چند انتخاب برایش مطرح کنید و و روزها و ساعتهایی را که می توانید با او حرف بزنید به او اطلاع دهید. اگر آرام ولی محکم باشید، مشکل حل خواهد شد.

والدینی که هرگز در ملاقات شرکت نمی کنند.

اهمیتی ندارد که چند بار نامه و دعوت نامه بفرستید، او هرگز شرکت نمی کند. شاید برای والدین به اندازه بچه نگران هستید. چه کار باید کرد؟

راه حل: تماس تلفنی راه حل فوری ای است. تا وقتی مستقیما با والدین حرف نزده اید، به تلفن کردن ادامه بدهید. از آنها بپرسید چه وقتی برای آمدن به مدرسه برایشان مناسب تر است. اگر از صبح تا شب کار می کردند، خواهش کنید وقت ناهارشان را به آمدن به مدرسه اختصاص بدهند. یا صبح زود شما را ببینند.

والدینی که فکر می کنند شما زیادی به بچه ها تکلیف می دهید.

ناگهان به مدرسه می آید و راجع به تکالیف سر و صدا راه می اندازد.شکایت می کند که بچه اش حتی وقت خوابیدن هم ندارد. می گوید حتما شما کار خودتان را خوب انجام نمی دهید که بچه باید در خانه این همه کار کند. شما چه جوابی دارید؟

راه حل: هر چند باید به نگرانی آنها توجه کنید ولی الان وقتش نیست چون خیلی عصبانی هستند. به او بگویید خوشحال می شوید با او حرف بزنید ولی الان وقت مناسبی نیست. از او بخواهید شماره تلفنش را به شما بدهد تا در اسرع وقت با او تماس بگیرید ووقت ملاقات بگذارید. وقتی می خواهید ملاقات کنید از یک معلم دیگر یا مدیر یا مشاور مدرسه بخواهید حاضر باشند. توضیح بدهید که چرا و چقدر تکلیف می دهید. از والدین بخواهید ببینند که بچه چه زمانی به تکلیف اختصاص می دهد و آیا در تمام کردنش مشکل دارد که بیشتر از سایرین به تکلیف وقت اختصاص می دهد. اگر اینطور است سعی کنید دلایل این مشکل را پیدا کنید. برنامه ای تنظیم کنید که توانایی دانش آموزان را افزایش دهد. اگر مشکل هنوز باقی ماند با والدین برنامه کاری ای تنظیم کنید تا کارخانه را کنترل کنند و کمک کنند در وقت مناسب انجام شود.

والدینی که از نمره های فرزندانشان ناراحت هستند.

روز بعد از کارنامه ها به شما زنگ می زند و با ناراحتی می گوید که فرزندش قبلا نمره های خوبی می گرفته اما الان افت کرده است. چه خبر است؟ چرا قبلا به من نگفتید؟

راه حل: نگذارید عصبانیت والدین شما را از کوره به در کند. همیشه لیست نمرات و کار پوشه بچه ها را دم دست داشته باشید و از روی آن و چیزهایی که در کلاس مشاهده کرده اید، جواب بدهید. شاید بچه تکالیفش را گم کرده باشد. به والدین ناراضی گوش بدهید و حرفشان را قطع نکنید. بعد سعی کنید برای حل مشکل با هم راه حلی پیدا کنید. شاید بهتر باشد نکاتی درباره درس خواندن یا منظم بودن تکالیف به والدین گوشزد کنید. به او یادآوری کنید که شما هم می خواهید بچه آنها موفق شود.

مولف

ساناز فرهنگی

0

اساس و بنیان مدیریت رفتار موثر، داشتن روابط مثبت با دانش آموزان است. ارتباط مثبت پیوند محکمی بین شما و دانش آموزانتان بر قرار می کندبدون این پیوند، توان شما برای تحت تاثیر قرار دادن و هدایت کردن آنها ضعیف خواهد بود.

با رعایت نکات زیر می توانید روابط تان را با دانش آموزان تقویت کنید:
• وقتی دانش آموزان وارد کلاس می شوند با آنها احوالپرسی کنید.
• برای تک تک آنها اهمیت قائل باشید و به تک تک آنها توجه کنید.
• به نظر هایشان با دقت گوش بدهید.
• به آنها مسئولیت بدهید.
• حتی موقعی که دارید رفتار نامناسبشان را تصحیح می کنید به شأن و شخصیت آنها احترام بگذارید.
• و دست آخر اینکه: «همانقدر که فکر می کنید سزاوارید دانش آموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید»..
«موفقیت شما در شغل معلمی آنقدر که به روابط مثبت، مهربانانه و اعتماد آمیز با دانش آموزان وابسته است به هیچ مهارت، ایده،ابزار یا دستور العملی بستگی ندارد». (پروفسور اریک جنسن)


معلمان کارآمد:
معلمانی که می توانند به خوبی بر رفتار دانش آموزان مدیریت کنند همگی این خصوصیات را دارند:
• از مهارتها و ابزارهای گسترده ای استفاده می کنند.
• افکار واقع گرانه دارند.
• بر احساسات خود مسلطند.احساسات متعادل داشتن به معنی بی تفاوت بودن نیست. شور و شوق داشتن وبا انرژی و علاقه کار کردن از ضروریات معلمی است. اما نباید در ابراز آنها زیاده روی کنید.
زیاده روی در هر احساسی روی توانایی فرد در داشتن تفکر منطقی و معقول اثر می گذارد

تنبیه:
مهمترین نکته ای که باید یاد آور شد این است که تنبیه موجب تغییر رفتار نمی شود.
• تنبیه موثر شما فقط مدت زمان محدودی وقوع رفتار نامناسب را به تعویق میاندازد.
• شدت تنبیه نیست که انجام رفتار نامناسب را محدود می کند بلکه قطعیت آن است. یعنی دانش آموز مطمئن باشد که شما قطعا او را تنبیه می کنید.
• تنبیهات کلاسی در صورتی موثر خواهند بود که از ضعیف به شدید استفاده شوند. مثال
1. اخطار دادن به دانش آموز
2. تغییر دادن جای او
3. نگه داشتن او پس از پایان کلاس به مدت 5 دقیقه
4. اطلاع دادن به والدین
5. اخراج از کلاس
6. و دست آخر اینکه:«موقع تنبیه باید همیشه طوری عمل کنیدکه دانش آموز متوجه شود این کار شما در واقع انتخابی است که خود او کرده و نتیجه منطقی عمل خودش بوده است.))


پاداش:
مهمترین نکته ای که باید یادآور شد این است که پاداش موجب تغییر رفتار می شود.
• موثرترین شکل پاداش استفاده از بازخوردهای عاطفی مثبت است مثل لبخند زدن، تشکر کردن، آرزوی موفقیت کردن
• وقتی جایزه می دهید هرگز نباید آن را پس بگیرید اگر پس از دریافت جایزه رفتار نادرستی از دانش آموز سر زد باید از تنبیه مناسب آن رفتار استفاده کنید.
• پاداش باید عادلانه باشد.


جای دانش آموزان در کلاس:
• همیشه برنامه مشخصی برای تعیین کردن جای دانش آموزان در کلاس داشته باشید.
• وقتی دانش آموزان قبول کنند که طبق برنامه شما سر کلاس بنشینند درواقع پذیرفته اند که دستور کار کلاس را شما تعیین می کنید.
• دانش آموزان مشکل ساز را در همه کلاس پخش نکنید.
• اگر بخواهید دانش آموزان را به صورت گروهی دور هم بنشانید باید برای انها حد و مرز تعیین کنید و اجازه ندهید پا را فراتر از سطح معینی از رفتار اجتماعی بگذارند.
• هر چند وقت یک بار برنامه نشستن آنها را تغییر دهید.
• دقت کنید دانش آموزانی که قدرت تمرکز کمتری دارند نزدیک شما بنشینند و از جاهایی که موجب حواس پرتی آنها می شود مثل پنجره ها دور باشند.


جای معلم در کلاس:
جای شما در کلاس می تواند تاثیر زیادی در کارآیی شما داشته باشد.
• هنگام تدریس تمام مدت جلو کلاس نباشید. اگر مدام جلو کلاس بایستید سایر نقاط کلاس به منطقه تحت کنترل دانش آموزان تبدیل می شود.
• در تمام کلاس حرکت کنید تا نظارت خود را بر تمام قسمتهای کلاس اعمال کنید.
• وقتی در جلو کلاس قرار می گیرید در یکی از گوشه های کلاس بایستید.
• وقتی می خواهید رفتار دانش آموزی را اصلاح کنید برای صحبت ابتدا به او نزدیک شوید هرگز سعی نکنید از دور این کار را بکنید.
• و دست آخر اینکه: «هرگز به حریم فردی دانش آموزان تجاوز نکنید اگر بیش از حد به آنها نزدیک شوید احتمال اینکه گفتگویی آرام درباره یک نکته انضباطی به برخوردی خشن و شدید تبدیل شود به طور چشمگیری افزایش پیدا می کند».
شروع و پایان خوبی داشته باشید:
نحوه شروع و تمام کردن درس بخش مهمی از مدیریت موثر رفتار را تشکیل می دهد زیرا با این کار جو و فضای درس همان روز و روز بعد رااز قبل مشحص می کنید.
• وقتی وارد کلاس می شوید با لبخند به دانش آموزان سلام کنید فعالیتهای آن روز کلاستان را از قبل لیست کنید تا در زمانهای مناسب دانش آموزان بتوانند آن را انجام دهند. با این کار یک فضای مثبت اجتماعی و کاری ایجاد می کنید.
• در آخر درس چنانچه کلاس مطلوبی داشته اید به دانش آموزان بگویید از هم صحبتی و درس دادن به آنها لذت برده اید به فعالیتهای موفقیت آمیز آن روز تاکید کنید و به مواردی که پیشرفت خوبی نداشته اند نپردازید
• و دست آخر اینکه:«وقتی دانش آموزان از کلاس بیرون می روند به هر کدام جمله مثبتی بگویید حتی یک لبخند، و خدا حافظ هم بی تاثیر نیست».


فضایی از رفتار خوب و پسندیده ایجاد کنید:
• رفتار مودبانه هزینه ای ندارد اما مانند چسب اجتماعی خوبی است که روز به روز افراد بیشتری را به هم پیوند می دهد.
• با رفتار خودتان همان رفتار اجتماعی مناسبی را که از دانش آموزان توقع دارید به نمایش بگذارید.
• با ملایمت رفتار دانش آموزانی که ادب را فراموش می کنند تصحیح کنید.
• و دست آخر اینکه: «اگر مجبورید صحبتتان را با دانش آموزی قطع کنید تا رفتار نامناسب دانش آموز دیگری را تصحیح کنید حتما از او عذر خواهی کنید».


سرمایه گذاری کنید تا سود ببرید:
یکی از اصول اولیه روابط انسانی می گوید:همان چیزی را که می خواهید بگیرید بهتر است اول آن را بدهید.
• اگر به آنها احترام بگذارید به احتمال زیاد به شما احترام خواهند گذاشت.
• اگر تصمیم بگیرید با رفتاری آرام و منطقی نسبت به رفتار آنها عکس العمل نشان بدهید احتمال اینکه با آانها رو در رو بشوید ضعیف است.
• اگر بپذیریم که دانش آموزان انسان هستند ونه (ماشینهای یادگیری) احتمال اینکه روابط کاری بهتری با آنها برقرار کنید بیشتر می شود.
• اگر رویکردی قاطع و در عین حال عادلانه در مورد انضباط داشته باشید احتمال اینکه دانش آموزان مطابق انتظارات شما رفتار کنند بسیار بیشتر می شود.
• و دست آخر اینکه: اگر وقتی حضور و غیاب می کنید با لبخند و یک صبح بخیر دوستانه ورود دانش آموزان را به کلاس خوش آمد بگویید احتمال اینکه به جای غرغر های معمول پاسخ دوستانه ای بشنوید بسیار بیشتر می شود.


اصول مدیریت رفتار با دانش آموز


1. برای بروز رفتارهای خوب برنامه ریزی کنید
برنامه ریزی برای ایجاد زمینه هایی که دانش آموزان بتوانند رفتارهای خوب از خود نشان بدهند دو عامل مهم پیشگیری و کاهش رفتار نامناسب را در حالت تعادل نگه می دارد.
به جای اینکه روی اشتباه دانش آموز تمرکز کنید اورا به سوی انتخاب رفتار مطلوب هدایت کنید.
2. رفتار و رفتار کننده را از هم جدا کنید
هنگام روبرو شدن با رفتار نامناسب همیشه باید این نکته را برای دانش آموز روشن کنید که انتقاد شما متوجه خود رفتار است و نه کسی که رفتار از او سر زده است.به یاد داشته باشیم اشتباهی که دانش آموز می کند با شخصیت او یکی نیست و اگر به او بر چسب
دانش آموز بد بزنیم اغلب باعث می شود که او از خودش تصویر ذهنی ضعیفی بسازد


3. از زبان انتخاب استفاده کنید.
بر اساس اصولی عادلانه به دانش آموزان اجازه بدهید از بین رفتارهایشان انتخاب کنند.به آنها کمک کنید تا انتخاب مناسبی داشته باشند
بگذارید آنها نتیجه رفتاری را که انتخاب کرده اند ببینند(پاداش ویا تنبیه)
.استفاده از جمله هایی که به دانش آموزان کمک کند تا بین رفتارهایشان انتخاب کنند ممکن است در ابتدا به نظرتان عجیب و نامناسب برسد اما باید مدام آنها را به کار ببرید تا در اثر تکرار این عبارت ها جزیی از گفتارتان شود و به طور طبیعی آنها را به کار ببرید.


به تفاوت چشمگیر بین این دو جمله توجه کنید:
رضا اگه بخوای همین طور حرف بزنی باید بری تنها گوشه کلاس بشینی.
رضا اگه تصمیم بگیری وقتی که من درس می دهم همین طور حرف بزنی یعنی تصمیم گرفته ای بروی تنها گوشه کلاس بشینی حالا از تو می خواهم درست تصمیم بگیری. متشکرم.
معنی جمله اول این است:اگه کاری را که من می گویم نکنی مجبورت می کنم.این جمله یک تهدید مستقیم است. اما معنی جمله دوم این است که خودت مسئول اعمالت هستی و از تو می خواهم رفتار درست را انتخاب کنی


4. فضایی سرشار از اعتماد و حمایت ایجاد کنید.
اعتماد پایه واساس کلیه روابطی است که در آن حمایت متقابل وجود دارد.

برای رسیدن به این هدف از شیوه های بسیاری می توانید استفاده کنید مثلا:
• در موردمیزان صمیمیت با آنها حد و مرز های روشنی را مشخص کنید و همیشه به آنها پایبند باشید.
• در نحوه بر خورد و میزان انتظارات خود از دانش آموزان ثبات قدم داشته باشید.
• به تعهدات خودتان نسبت به آنها عمل کنید از تک تک آنها در کلاس حمایت کنید در یادگیری به آنها کمک کنیدو.....
• به تک تک آنها توجه کنید.
5. الگوی همان رفتاری باشید که از دانش آموز انتظار دارید


دانش آموزان در حال کسب آن مجموعه از مهارت های اجتماعی هستند که به کمک آنها بتوانند انتخابهای رفتاری درستی داشته باشند به همین خاطر نیاز دارند که از رفتار شما الگو بگیرند. نیازی نیست که شما یک الگوی عالی رفتاری باشید و هیچ اشتباهی نکنید..یک انسان معمولی که خطا می کند و به خاطر آنها عذر خواهی می کند الگوی بسیار خوبی است.


6.مسائل مهم را پی گیری کنید
مشخص کردن مسائل مهم باعث می شود تا از تیز بینی بیمارگونه دور باشید ونخواهید اشتباهات دانش آموزان را زیر ذره بین بگذارید وبا آنها برخورد کنید زیرا در این صورت به سرعت خسته می شوید و فضایی بسیار پر تنش را در کلاس درس حاکم می کنید


7. دوباره ارتباط برقرار کنید و رابطه را تصحیح کنید
فقط در صورتی می توانید روی رفتار دانش آموزان تاثیر مثبت بگذارید که با آنها ارتباط داشته باشید. وقتی به دلیل انتخاب نامناسب رفتار دانش آموز ضروری است او را تنبیه کنید نوعی احساس تنفر از شما در او به وجود می آید و رابطه شما را دچار تنش می کند. باید مراقب باشید تا در اولین فرصت ممکن بعد از تصحیح رفتار دانش آموز دوباره با او رابطه مثبت بر قرار کنید.
به یاد داشته باشید که: «با این کار مستقیما رفتار خوب را به دانش آموز نشان میدهید».


برنامه انضباطی ده مرحله ای


مرحله اول:وقتی دانش آموزان کار خوبی می کنند آنها را تشویق کنید.


مرحله دوم:از الگو سازی مثبت استفاده کنید.


مرحله سوم:از روش نزدیک شدن به دانش اموز استفاده کنید مثلا:متوجه می شوید یکی از دانش آموزان به کلاس بی توجه است بنابراین در کلاس قدم می زنید و به تدریج به او نزدیک می شوید و در حالی که به سراغ او می روید از دانش آموزانی
مشغول کار کلاسی هستند تعریف می کنید. این کار شما باعث می شود آن دانش آموز به کار کلاسی برگردد.به محض اینکه این کار را کرد به او توجه کرده و از او تعریف کنید.


مرحله چهارم: برای تصحیح رفتار دانش آموزان از آنها سوال کنید.


مرحله پنجم: توصیه های خود را به صورت خصوصی بگویید.


مرحله ششم: اول گفته دانش آموز را تایید کنید بعد اورا به مسیر درست هدایت کنید.


مرحله هفتم: به روشنی قوانین کلاس را به دانش آموزان یاد آوری کنید. در یادآوری این قوانین از عبارت قوانین ما استفاده کنید.


مرحله هشتم: انتخاب روشنی پیش پای دانش آموز بگذارید.


مرحله نهم: طبق توافق نسبت به رفتار نا شایست دانش آموز واکنش نشان بدهید.


مرحله دهم: از شیوه های اخراج از کلاس استفاده کنید.
ملاحظات مربوط به اخراج دانش آموز از کلاس
• مسلما اخراج از کلاس جدی ترین عملی است که بر اساس شرایط کلاس انجام می دهید باید این کار را با احتیاط انجام داد در غیر این صورت تاثیر چندانی نخواهد داشت. تنها موقعیتی که از شیوه های دیگر استفاده نمی شود و مستقیما شیوه اخراج اجرا می شود وقتی است که رفتار یک دانش آموز سلامت همکلاسی هایش را به خطر می اندازد در چنین موردی استفاده از این روش هرگز نشانه ضعف شما نیست بلکه جزئی از برنامه انضباطی شما می باشد.و باید همیشه نکاتی را در این مورد در نظر گرفت.بهترین کار این است که از طریق بحث و گفتگو با تمام معلمان و مسئولین مدرسه به پرسشهای زیر پاسخ داد و روشهای مورد توافق را به کار گرفت.
• چه نوع رفتارهایی اخراج دانش آموز را از کلاس ضروری می کند.آنها را لیست کنید؟
• به هنگام اخراج از چه نوع جمله های باید استفاده کرد؟
• چطور باید دانش آموز را از کلاس بیرون کرد؟
• و دست آخر اینکه: «اگر دانش آموز از کلاس بیرون نرفت چه باید کرد و از چه کسی می توان کمک گرفت»؟
• دانش آموز پس از اخراج باید کجا برود؟
• نقش کسی که او را پس از اخراج تحویل می گیرد چیست؟
• چه نکاتی باید در پرونده دانش آموز درج شود؟
• به چه کسی باید اخراج دانش آموز را اطلاع داد؟
• و دست آخر اینکه:«اگر مجبور شوید دانش آموزی را مرتب از کلاس بیرون کنید چه باید کرد»؟
اخراج از کلاس اولین پیامد بد رفتاری دانش آموز است. بنابر این نقش معلم پس از اخراج دانش آموز به عنوان کسی که مجری این کار بوده است بسیار حیاتی است.پس از اخراج باید در اولین فرصت با دانش آموز حرف بزنید و
• در مورد اینکه اگر این رفتار بار دیگر تکرار شد چه تصمیم بهتری می شود گرفت با هم صحبت کنید.
• به او نشان بدهید که از او هیچ دلخوری ندارید و جلسه بعد همه چیز مثل روز اول خواهد بود.
• برای جبران کلاسی که از دست داده بر نامه ریزی کنید .
• هر رفتار بهتری که او می تواند در چنین مواقعی داشته باشد به او یاد بدهید.
• ارتباط عادی را با او از سر بگیرید و اگر دلخوری یا ناراحتی پیش آمده آن را رفع کنید.
این نکته نیز بسیار مهم است که اخراج دانش آموز را به والدین او ناظم و مدیر مدرسه هم اطلاع دهید.
مجهز کردن جعبه ابزارمدیریت رفتار دانش آموزان مانند جعبه ابزار است به این معنا که همیشه به یاد داشته باشید برای اداره کلاس در هر موردی همیشه یک راه حل یا یک شیوه ثابت وجود ندارد.این جمله را با خودتان تکرار کنید:وقتی یک روش جواب نمی دهد آن را کنار بگذار و از روش دیگری استفاده کن مثل استفاده از جعبه ابزار.معلمان کارآمد قبل از دست بردن در جعبه ابزارشان ابتدا ویژگی ها و شرایط کلاس را می سنجند و بر اساس آن مناسبترین مهارت یا شیوه عمل را انتخاب می کنند.

به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
• به هنگام توصیه به دانش آموزان به جای (لطفا) در اول جمله از واژه (ممنونم)در پایان جمله استفاده کنید.مثال:
رضا (مکث)خودکارت را روی میز بذار وبه من نگاه کن.ممنونم..
وقتی در آخر جمله از واژه (متشکرم) استفاده می کنید در واقع می گویید (آنقدر مطمئنم در خواستم را انجام می دهی که از قبل،از تو تشکر می کنم.)
• پس از اینکه دستور شفاهی قاطع خود را که با (ممنونم) تمام شده صادر کردید لازم است دیگر گفتگوی انضباطی را ادامه ندهید و در عوض کارهای زیر را انجام دهید: دیگر به دانش آموز نگاه نکنید، از او دور شوید وبه سایر دانش آموزان بپر دازید، به سراغ دانش آموزانی بروید که کارشان را خوب انجام می دهند و وقت تان را صرف آنها کنید.
• این روش شما که جزء ابزارهای جعبه ابزار مدیریت شماست به معنی نادیده گرفتن رفتار نامناسب نیست بلکه به این معنی است که تصمیم می گیرید:
1- کدام رفتارهای دانش آاموزان را می شود نادیده گرفت و برای چه مدت؟
2- در چه مواقعی باید آنها را نادیده گرفت؟ (اغلب وقتی همه کلاس متوجه این موضوع می شوند مناسب است.)
• گاهی اوقات وقتی مدام از دانش آموزان بدرفتاری می بینیم وسوسه می شویم عصبانیت و سر خوردگی خود را با سخنرانی کردن خالی کنیم اما باید جلوی این نوع وسوسه ها را بگیریم و خیلی مختصر و مفید حرفمان را بزنیم زیرا دستورهای کوتاه وصریح باعث می شود که دانش آموزان روی موضوع اصلی تمرکز کنند و مشکل را به راحتی تشخیص دهند و بتوانند مشکل را حل کنند.
• با بد رفتاری دانش آموزان مانند اشتباهی که به راحتی قابل اصلاح است برخورد کنید.راه موثر و مسالمت آمیزی که برای این کار وجود دارد این است که به آنها توضیحی کوتاه درباره مشکل بدهید بدون اینکه کسی را مقصر بدانید و سر زنش کنید.
• در صحبت با دانش آموزان به جای فعلهای منفی از فعل های مثبت استفاده کنید.همیشه به جای اینکه به دانش آموز بگویید چه کاری را نکند به او بگویید چه کاری را بکند. (مثال) احتمال موثر بودن جمله (رضا از تو می خواهم بگیری بشینی. متشکرم.)به مراتب بیشتر از جمله (رضا لطفا توی کلاس راه نرو..)
• از دادن اخطارهای مکرر خودداری کنید زیرا با این کار دانش آموزان را تشویق می کنید که پا را از حد خود فراتر بگذارند. مسلما این نوع اخطارها کار ساز نیست: (رضا! این سومین اخطار نهاییه که دارم به تو می دهم!)
• اگر خطر اینکه دانش آموز با رفتار نامناسبش به خودش یا دیگران صدمه ای وارد کند وجود ندارد اصراری به دنبال کردن فوری توصیه تان نداشته باشید. اگر به دانش آموز فرصت کوتاهی برای این کار بدهید احتمال اینکه بین شما واو بر خوردی پیش بیاید را کاهش می دهید و در عین حال به او اجازه می دهید که در حضور هم کلاسیهایش وجهه خود را حفظ کند.
• وقتی دانش آموزی می گوید:مگه زوره! یا (نمی تونی به من زور بگی!) بسیاری از معلمان احساس ناتوانی می کنند و تسلیم ندای درونشان می شوند که می گوید: من نمی تونم؟ حالا نشونت می دهم. مسلما پاسخ دادن به این ندای درونی هیچ سودی ندارد و فقط باعث درگیری و برخورد بین معلم و دانش آموز لجوج می شود.واقعیت این است که شما نمی توانید دانش آموزان را وادار به انجام کاری کنید. اما از این واقعیت می توانیم به نفع خودمان استفاده کنیم. به این ترتیب که:«ابتدا گفته آنها را تایید کنیم و بعد بگوییم که انتظار داریم رفتار درستی را که ما توصیه می کنیم انتخاب کنند».
• بعضی دانش آموزان خیلی زود می فهمند که می توان با رفتارهای نامناسب توجه کامل شما را به خودشان جلب کنند. برخی دیگر اگر پس از صحبت درباره رفتار نامناسبشان همچنان آنها را زیر ذره بین بگذارید احساس می کنند مورد تهدید قرار گرفته اند. در هر صورت موثر ترین شیوه این است که توجه تان را هر چه سریع تر از رفتار نامطلوب دانش آموز به چیز دیگری معطوف کنید.
• برای اینکه دانش آموز بتواند رفتارش را متوقف کند و درباره رفتار دیگری فکر و سپس عمل کند به زمان نیاز دارد. اگر برای انجام این فرایند به او فرصت لازم را بدهید احتمال اینکه به توصیه تان عمل کند و رفتار مطلوب را انتخاب کند افزایش
می دهید.
• یکی از عوامل موثر در مدیریت رفتار استفاده از سوالاتی است که بتواند توجه دانش آموز را جلب کند. این پرسشها باعث
می شود که دانش آموز بدون آنکه احساس گناه کند مسئو لیت رفتارش را به عهده بگیرد. به ندرت پیش می آید که دانش آموز به ((چرا))های شما جواب های با ارزشی بدهند. بهتر است توجه دانش آموزان را با ((چه))پرسیدن به درس برگردانید. مثال: معلم: رضا!می بینم از سر جات بلند شدی. داری چه کار می کنی؟ رضا: هیچی. معلم: الان باید چه کار کنی؟ رضا: نمی دونم. معلم: باید تمرین شماره دو کتاب را حل کنی تصمیم بگیر، این تمرین را حل کنی. ممنونم.

منبع:

زیباوب

0

تکالیف درسی بسیار متنوع هستند و می‏توان آن‏ها را به گونه‏ای متفاوت برای دانش‏آموزان طرح کرد. برخی از معلمان، تکالیف درسی را به گونه‏ای طرح می‏کنند که یادگیری فراگیرندگان را با لذت توأم می‏سازد. ولی بعضی دیگر، تکالیف درسی را نوعی فعالیت عادی می‏پندارند که با انجام آن‏ها، دانش‏آموزان روی مسائل مهم و نکات اصلی درس، تمرین و تمرکز بیش‏تری می‏کنند و هدف از این کار آن است که در آن درس، تسلط بهتری پیدا کنند.

کلاس

متأسفانه انواع اغلب تکالیف درسی که از کوچک‏ترین خلاقیتی بی‏بهره‏اند، فقط((مشغله‏ای)) هستند که معلمان برای دانش‏ آموزان خود می‏ تراشند و هدف آموزشی خاصی در آن‏ها نهفته نشده است. دانش‏آموزان با انجام این تکالیف دلسرد می‏شوند و لذت و ارزش یادگیری را احساس نمی‏کنند. حتی به این نتیجه می‏رسند که معلمانشان نیز به آن‏ها اهمیت نمی‏دهند و آن‏طور که باید، درکشان نمی‏کنند. همین امر، موجب وارد شدن لطمه به مراحل تعلیم و تربیتی آنان می‏شود.

بنابر دلایلی، از دیرباز از تکالیف درسی به‏عنوان نقطه‏ای اتکایی در آموزش و‏پرورش کشورهای جهان از جمله آمریکا نام برده شده است.

یکی از آن دلایل این است که با انجام تکالیف درسی، زمان یادگیری افزایش می‏یابد و کودکانی که وقت بیش‏تری را به انجام تکالیف اختصاص می‏دهند، به‏طور متوسط در مدرسه نیز شاگردان بهتری هستند. کارول، از روان‏شناسان پیرو بلوم، در بحث یادگیری کامل، استعداد را چنین تعریف می‏کند: ((استعداد، مدت زمانی است که برای یادگیری کامل موضوعی لازم است.)) وی استعداد را با طول زمان متناسب می‏داند و می‏گوید، اگر بتوانیم شرایطی فراهم آوریم که زمان آموزش برای افرادی که ظاهرا" کم‏استعداد هستند و در واقع زمان بیش‏تری را برای یادگیری می‏طلبند، افزایش یابد، حتی امکان این‏که آنان هم به یادگیری کامل دست یابند، وجود خواهد داشت.

عده‏ای معتقدند، برای رساندن دانش‏آموزان به مرز یادگیری کامل، می‏توان از تکالیف درسی نیز استفاده کرد. ولی با متفاوت بودن دانش‏آموزان از لحاظ ویژگی های فردی که نمی‏توان برای همه‏ی آن‏ها تکلیف یکسان و همگنی را ارائه کرد و نیز سایر مشکلات، چه باید کرد؟ معلمان چگونه می‏توانند بر مشکلات ناشی از تکالیف درسی و اضطرابی که از طریق انجام تکالیف به شاگردان منتقل می‏شود، غلبه کنند؟

تکالیف درسی، دردسری بزرگ برای معلمان

معلمان، همواره از مشکل بودن تکالیف درسی در همه‏ی ابعاد آن سخن گفته‏اند. خانم نانسی پائولو، در متن اصلی ((با تکالیف درسی به دانش‏آموزان خود کمک کنید))، نمونه‏هایی را از دیدگاه‏های چند معلم و چالش‏های گروه‏های معلمی، ذکر کرده است. ما هم در حین مطالعات تطبیقی، به چنین مواردی برخوردیم. چند مورد از این نظرات را می‏آوریم:

*‏ خانم الینور دیزنبوروک، آموزگار کلاس ششم ابتدایی در درس‏های اجتماعی و قرائت در ایالت ویرجینیا می‏گوید: ((مشق شب، از بزرگ‏ترین مشکلات و دردسرهایی است که بعد از دو دهه تدریس، هنوز با آن روبه‏رو هستم.))

* خانم مینو طاهری، آموزگار کلاس اول ابتدایی در یکی از مناطق شمالی تهران که کلاس‏های پرجنب‏وجوشی دارد، در این‏باره می‏گوید: ((چون کودکان باهم متفاوت‏اند و ویژگی‏های فردی هر یک و استعداد و علاقه‏ای که به یک درس و یا هنر خاص دارند، گوناگون است، سخت‏ترین زمان تدریس من هنگامی است که می‏خواهم برای این کودکان تکلیف تعیین کنم. به راستی من چگونه باید عمل کنم؟))

درس

*‏ برای بسیاری ازمعلمان، ارائه‏ی تکلیف درسی، منشأ اضطراب و نگرانی‏های فراوانی است. در سال 1998 در کلرادو آمریکا، در جلسه‏ی بحث و گفت‏وگوی معلمان و کارگاه‏های آموزشی که به همین منظور تشکیل شده بود، شرکت‏کنندگان درباره‏ی این سخن گفتند که چه‏طور می‏توان راه‏حل‏هایی پیدا کرد تا کیفیت تکالیف درسی را بهبود بخشید. آنان هم‏چنین به دنبال راهی بودند تا با تکالیف درسی، علاوه‏بر کمک به دانش‏آموزان در یادگیری مطالب، چنان آن را سرگرم سازند که دیگر مجالی برای بازی‏های رایانه‏ای مخرب و فعالیت‏های ناسالم دیگر باقی نماند.

*‏ درنیمه‏ی دوم سال 1378، در مناطق داخلی شهر تهران و برخی شهرستان‏ها، درباره‏ی چگونگی ارائه‏ی تکلیف خلاق نشست‏هایی ترتیب داده‏ شد و تعدادی از معلمان دوره‏های ابتدایی و راهنمایی، نمونه‏هایی از تکالیف درسی متنوع و خلاقانه‏ی خود را که با تکالیف عادی و تکراری فرق داشتند، برای حاضران ارائه دادند. این تکالیف در پایانسال 1378، در جلساتی که ((جشنواره‏ی تکلیف)) نامیده شدند، به نمایش درآمدند. از آن زمان تاکنون، جامعه‏ی آموزشی کشور ما منتظر انتشار این تجربیات مستندسازی شده است و به‏طور قطع معلمان می‏توانند با دراختیار داشتن این نمونه‏ها، خود به طراحی تجربه‏هایی جدیدتر در زمینه‏ی تکالیف درسی خلاق اقدام کنند.

*‏ در جلساتی که در دهه‏ی قبل در چند ایالت و شهر آمریکا برگزار می‏شدند، تکالیف درسی موضوع‏اصلی‏ گفت‏وگوی معلمان بود. درجلسه‏ی معلمان در تگزاس، شرکت‏کنندگان به مشکلاتی مانند حمایت‏نشدن ازطرف پدران و مادران در انجام تکالیف‏درسی اشاره کردند. در تالار دبیرستانی در کالیفرنیا، دو معلم درباره‏ی این‏که چگونه می‏توان دردانش‏آموزان انگیزه ایجادکرد و آنان را به انجام و تکمیل تکالیف‏درسی تحریک‏کرد، گفت‏وگو کردند. در نیویورک، در دفتر معلمان، یکی از آموزگاران نقل کرد که سگ دانش‏آموز کلاس چهارمی‏اش، تکلیف درسی ریاضی او را پاره_ پاره کرده و جویده است و این، مورد بسیار حادی بود. چرا که پیش از این، تنها در مورد پاره شدن تکالیف‏درسی توسط برادران و خواهران کم‏سن‏وسال‏تر دانش‏آموزان در برخی موارد، توسط پدران و مادران عصبانی و خشمگین، گزارش‏هایی دریافت شده‏ بود.

دانش آموز

*‏ دکتر غلامرضا حسین‏نژاد، استاد ایرانی و متخصص فناوری آموزشی که در آموزش بسیاری از معلمان در گوشه و کنار کشور نقش داشته است، مهم‏ترین پرسش معلمان، به‏ویژه شاغلان دوره‏های ابتدایی و راهنمایی در چند سال گذشته را، ((تکلیف درسی)) می‏داند. او می‏گوید: ((در سال‏های اخیر، کلاسی نیست که برخی از مباحث آن به گفت‏وگو درباره‏ی تکالیف درسی و چگونگی متنوع ساختن آن‏ها منجر نشود. معلمان، به شکل گسترده‏ای خواهان فراگیری روش‏های جدید ارائه‏ی تکالیف درسی خلاق هستند و خود نیز تجربه‏های خوبی در این زمینه دارند.))

*‏ دکتر داوود خالقی، استاد تربیت معلم که سال‏های گذشته هدایت ده‏ها کارگاه آموزشی و جلسه‏ی آموزشی معلمان را برعهده داشته، بر این باور است که تغییر در محتوای تکالیف درسی سنتی آغاز شده است و در صورتی که در ارائه‏ی آموزش های نوین به معلمان قصور نکنیم، به زودی شاهد تنوع در تکالیف درسی و گسترش خلاقیت‏های معلمان در این زمینه خواهیم بود.

***

یکی از مشکلات تکالیف درسی که امروزه تقریبا" همه‏ی معلمان با آن روبه‏رو هستند، طرح تکالیف پرمحتوا، غنی و مناسب و متنوع است. زمانی موفقیت دانش‏آموز به‏طور رضایت‏بخش افزایش می‏یابد که معلمان به شکلی منظم تکلیف درسی طرح کنند و دانش‏آموزان نیز مسئولانه این تکالیف را انجام دهند. هرقدر تعداد دانش‏آموزانی که به کلاس بالاتر می‏روند، افزایش یابد، از نظر علمی نیز سود بیش‏تری نصیب جامعه خواهد شد. به‏طور قطع نقش تکالیف درسی خوب در تربیت مناسب این دانش‏آموزان به‏عنوان شهروندانی مسئولیت‏پذیر و فهیم، غیرقابل انکار است. تکالیف درسی خلاق، به بهبود عادت‏های خوب و دقت دانش‏آموزان کمک می‏کند. هم‏چنین در گسترش اعتماد به نفس فراگیرندگان و مسئولیت‏پذیری آن‏ها نقش دارد و مهم‏تر این‏که عشق به آموختن را در آنان تقویت می‏کند.

منبع

رشد آموزش ابتدایی مهر 88‏‏ آموزش

براساس نوشته‏ای از؛ نانسی پائولو - ترجمه ‏ی؛ زری آقاجانی

مطالعه‏ی تطبیقی و آماده‏سازی؛ رشد آموزش ابتدایی

0

انگیزه حالت مشخصی است که سبب ایجاد رفتاری معین می شود. انگیزه های روانی به طور عمده تحت تأثیر اجتماع خاصی قرار دارند که شخص در آن رشد کرده است.

تعریف انگیزش:

انگیزش به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد، روان شناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشد و به آن جهت می دهند.

تأثیر انگیزش بر یادگیری:

انگیزش هم هدف است، هم وسیله. به عنوان هدف، از دانش آموزان می خواهیم نسبت به موضوع های گوناگون علمی و اجتماعی علاقه کسب کنند. به عنوان وسیله، انگیزش مانند آمادگی ذهنی یا رفتار ورودی، پیش نیاز یادگیری به حساب می آید و تأثیر آن بر یادگیری، یکی از امور بدیهی است. یادگیری معلول انگیزه های متفاوت است. یکی از این انگیزه ها که نقش مهمی در جریان یادگیری دارد، میل و رغبت شاگردان به آموختن است. رغبت، محرکی است که نیروی فعالیت را افزایش می دهد. برای این که شاگردان در هنگام یادگیری فعال باشند، باید به موضوعی که می خواهند فرا بگیرند، علاقه مند باشند. برای ایجاد رغبت، لازم است مطالب و مفاهیم درسی بر اساس نیاز شاگردان تنظیم شود و هدف ها برای دانش آموزان ارزشمند و قابل وصول باشد. هدف ارزشمند و قابل وصول، فرد را به خواستن و طلب کردن وا می دارد و نیروی لازم برای فعالیت را در او به وجود می آورد. از راه های متفاوتی می توان ایجاد انگیزه کرد و علاقه ی دانش آموزان را به یادگیری افزایش داد. در این نوشتار، بعضی از این روش ها و فنون معرفی می شوند.

ده روش برای ایجاد انگیزش در دانش آموزان:

1. بیان دقیق انتظارات در آغاز درس، با توجه به هدف های آموزشی

این نکته که دانش آموز بداند معلم چه انتظاراتی از او دارد و هدف کاملاً برای او روشن باشد، بی شک به بهبود یادگیری و افزایش علاقه در یادگیرندگان کمک خواهد کرد. پژوهش های انجام شده نشان داده اند یادگیرندگانی که از هدف های درس و آموزش اطلاعی ندارند، به خوبی یادگیرندگانی که معلم قبل از شروع درس انتظارات خود را به ایشان می گوید و آنان را از هدف های درس آگاه می سازد، در پیشرفت درس موفق نمی شوند.

2. استفاده از تشویق های کلامی در شرایط لازم

در بسیاری مواقع، تشویق های کلامی معلم از دیگر انواع تشویق، مؤثرتر است و تأثیر بسیار زیادی بر عملکرد دانش آموز دارد، چون بلافاصله پس از یک رفتار خوشایند رخ می دهد. استفاده از واژه هایی چون: «خوب»، «عالی»، «آفرین» و «خیلی خوب» پس از عملکرد درست دانش آموز، از تدبیرهای مؤثر انگیزشی است. مؤثرترین تشویق آن است که به رفتار و عملکرد درست دانش آموز وابسته باشد. هم چنین معلم باید به اندازه ی لازم دانش آموزان را ستایش و تشویق کند. اگر تشویق بیش از حد باشد، اثر مثبت خود را از دست می دهد و از خاصیت تقویت کنندگی آن کم می شود.

3. بهره گیری از آزمون و نمره

نمره های ارزشیابی هایی که معلمان از دانش آموزان به عمل می آورند، ارزش انگیزشی زیادی دارند، زیرا این نمره ها با پاداش هایی چون: تأیید معلم و پدر و مادر، ارتقا به کلاس بالاتر، ورود به دانشگاه و رضایت از عملکرد خود، همراه اند. به ویژه اگر این نمره ها به صورت مستمر و ماهانه همراه با بازخورد به اطلاع سرپرست دانش آموزان رسانده شود، در افزایش انگیزش دانش آموزان اثر مثبتی دارد. بنابراین معلم می تواند با اجرای آزمون های هدفمند، سطح انگیزشی یادگیرندگان را بالا ببرد. با این حال نکته ای را که باید درباره ی امتحانات گوناگون در نظر داشت، این است که از آن ها به عنوان وسیله ای برای اطلاع دانش آموزان از نحوه ی عملکرد و میزان یادگیری شان استفاده کرد، نه به عنوان وسیله ای برای تهدید و تنبیه آنان.

4. استفاده از خاصیت برانگیختگی مطالب

هر اندازه مطالب ارائه شده، جدید، پر معنی و تعجب بر انگیز باشد، باعث افزایش سطح برانگیختگی و هم چنین عامل تحریک حس کنجکاوی در دانش آموزان می شود. با توجه به این موضوع، معلم می تواند با ارائه ی مطالبی که ویژگی های برانگیختگی دارد، در دانش آموزان ایجاد انگیزه کند. مطلبی که برای دانش آموز نو و معنی دار باشد، شوق یادگیری و دانستن را در او افزایش می دهد و میل و رغبت او را به یادگیری بیشتر خواهد کرد.

5. ارائه ی مطالب آموزشی از ساده به دشوار

ارائه ی مطلب از ساده به مشکل باعث می شود، دانش آموز در ابتدا به موفقیت هایی دست بیابد. این موفقیت اولیه موجب می شود، دانش آموز اعتماد به نفس بیشتری کسب کند. همین امر، تحرک و انگیزشی در او ایجاد می کند تا برای یادگیری متن های دشوارتر بعدی آماده شود. برعکس، چنان چه مواد آموزشی در ابتدا به صورت مشکل ارائه شوند، ممکن است شکست و ناکامی را در دانش آموز به دنبال داشته باشد و به دنبال آن دلسردی و بی انگیزگی در او ایجاد شود. نیز باید گفت، موفقیت آغازین دانش آموز، موجب دریافت تشویق هایی از سوی معلمان و پدر و مادر خواهد شد و این خود، به افزایش انگیزه برای یادگیری بیشتر در دانش آموزان می انجامد.

6. کاربرد مثال های آشنا هنگام آموزش مطالب تازه و استفاده از موقعیت های تازه هنگام کاربرد مطالب آموخته شده

برای این که علاقه ی دانش آموزان به یادگیری بیشتر شود، به طوری که دانش آموز خود با میل و رغبت پی گیر مطلب شود، بهتر است معلم به هنگام آموزش مطالب تازه، از مثال های ملموس و آشنا استفاده کند. استفاده از مثال های شناخته شده، ذهن دانش آموز را تحریک می کند و علاقه به جریان یادگیری را در او افزایش می دهد. زمانی که می خواهید مطالب آموخته شده حالت کاربردی داشته باشد، بهتر است آن ها را در موقعیت های تازه به کار ببرید؛ زیرا استفاده از موقعیت های تازه باعث می شود، دانش آموز از حالت کسلی که در اثر یکنواختی برایش ایجاد شده است، خارج شود و با میل و علاقه در جریان یادگیری قرار بگیرد.

7. بهره بردن از روش های متنوع آموزشی

ایفای نقش، بحث گروهی، پرسش و پاسخ، گزارش انفرادی و گروهی، و هر تدبیر دیگری که دانش آموزان را در فعالیت یادگیری شرکت دهد، به مقدار زیادی انگیزه ی آنان را بالا می برد. خسته کننده ترین روش آموزشی آن است که معلم تمام وقت کلاس را به خود اختصاص دهد و فرصت هیچ گونه فعالیت و اظهار نظری را به دانش آموزان ندهد. پژوهش های متعدد نشان داده است، یکی از بهترین راه های ایجاد انگیزه در یادگیرندگان، شرکت دادن ایشان در فعالیت های کلاسی است.

8. کاستن از پیامدهای منفی مشارکت یادگیرندگان در فعالیت های یادگیری

برای این که دانش آموزان بتوانند در امر یادگیری شرکت فعال داشته باشند، به پاداش و یا تقویت مثبت از طرف معلم خود نیاز دارند. اگر دانش آموزی که به قدر توانایی خود سعی در مشارکت کلاس و یادگیری دارد، از طرف معلم مورد توجه قرار گیرد و معلم بتواند از طریق تقویت مثبت، این رفتار را در او تقویت کند، این کار موجب انگیزش بیشتر دانش آموز خواهد شد. چرا که تقویت مثبت، بهترین و مؤثرترین روش تثبیت رفتار و مهم ترین عامل ادامه ی رفتارهای انسان در زندگی روزانه است. برای این منظور، معلم باید بکوشد از پیامدهای آزارنده جلوگیری کند. بعضی از عواملی که ممکن است در جریان یادگیری باعث دلسردی دانش آموزان شود، عبارت است از:

* بی توجهی معلم به علاقه، رغبت و استعداد دانش آموزان.

* استفاده ی محض از روش های تدریس سنتی مانند حفظ و تکرار و یا سخنرانی و عدم برانگیختگی حس کنجکاوی دانش آموزان.

* مجبور ساختن دانش آموزان به انجام تکالیفی که سطح دشواری شان خارج از توانایی آن ها است.

* از دست دادن حس اعتماد به نفس در نتیجه ی شکست در حل مسائل و یا انجام فعالیت های یادگیری.

* گرفتن نمره ی کم در امتحانی که معلم قبلاً محتوای آن را آموزش نداده است.

* مجبور ساختن دانش آموز به رقابت با کسانی که از او توانایی بیشتری دارند.

* بی توجهی معلم به کوشش های دانش آموزان.

* مجبور ساختن دانش آموزان به ساکت و آرام نشستن در کلاس و گوش دادن به سخنرانی های خسته کننده ی معلم.

9. دادن تکلیف هایی که نه خیلی ساده اند و نه خیلی دشوار

معمولاً دانش آموزانی که انگیزه ی پیشرفت بیشتری دارند، به دنبال تکلیف هایی می روند که با مقداری تفکر و پیچیدگی همراه باشد و آن ها را به فعالیت وادارد. این نوع تکالیف، اگر درست و به جا ارائه شوند، به اعتماد به نفس در دانش آموز خواهد انجامید. حال اگر این تکلیف ها بسیار ساده و پیش پا افتاده باشند، چنین احساسی ایجاد نخواهد شد. هم چنین اگر تکالیف بسیار دشوار باشند، احتمال شکست و ناکامی و به دنبال آن عدم اعتماد به نفس را در او ایجاد خواهد کرد. بنابراین، سطح دشواری تکلیف های درسی باید با سطح توانایی و یادگیری دانش آموز منطبق باشد تا او بتواند با تلاش و کوششی که به خرج می دهد، از عهده ی انجام تکالیف برآید و انگیزه ی یادگیری اش افزایش یابد.

10. ارائه ی مطالب تا حد ممکن به صورت معنی دار و در ارتباط با موقعیت های واقعی زندگی

بر اساس اعتقاد و یافته های روان شناسان، انگیزه ی واقعی انسان ها در یادگیری، انگیزه ی درونی ایشان است. فهمیدن مطالب، انگیزه ی درونی آنان را تقویت خواهد کرد و سبب شوق یادگیری و کشف اطلاعات خواهد شد. به همین خاطر، هر اندازه مطالب معنی دارتر و منطقی تر باشند، کنجکاوی افراد را بیشتر تحریک می کنند. بر همین اساس، در کلاس درس نیز اگر معلم بتواند مطالب درسی را به صورت معنی دار و قابل درک ارائه دهد و آن ها را با موقعیت های واقعی زندگی ارتباط دهد، شوق و انگیزه ی یادگیری در دانش آموز افزایش خواهد یافت.

منابع:

روان شناسی پرورشی،نویسنده: علی اکبر سیف

مهارت های آموزشی و پرورشی. نویسنده:حسن شعبانی

گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان

0

معلمان و دانشجویان عزیزی که در موقعیت کلاس قرار گرفته و تدریس کرده اند، در جریان هستند که گاهی اوقات کنترل کلاس درس از دست معلم خارج می شود و در امر تدریس به مشکل بر می خورند، حتی معلم های باتجربه. واقعا علت این امر چیست؟ در این مطلب نکات و مواردی که در تدریس اختلال ایجاد می کنند مورد بررسی قرار گرفته است که با رعایت این نکات می توان از بسیاری از مشکلات جلوگیری کرد. امید است مورد توجه عزیزان قرار گیرد.

تاکنون پژوهش های بی شماری در زمینه ی فعالیت های آموزشی اثربخش در کلاس درس انجام شده است. به طوری که نتایج این پژوهش ها رهنمودهای مفیدی را برای بهبود فعالیت های معلم در کلاس درس به همراه داشته است. بر این اساس در این مقاله، به ده اشتباهی پرداخته شده است که معلمان در کلاس درس باید از آن ها دوری کنند.

معلمان همواره می خواهند در کلاس نقش مثبتی داشته باشند و اگر مراقب نباشند، نمی توانند این مأموریت خطیر را به خوبی به انجام برسانند. آیا تاکنون به عوامل زیر که مخل تدریس هستند، توجه کرده اید؟

1. دوستی بیش از اندازه با دانش آموزان

اغلب معلمان کم تجربه می خواهند بچه ها آن ها را از همه بیشتر دوست داشته باشند، در حالی که این کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنین اشتباهی شوید، کنترل کلاس از دستتان خارج می شود و این به آموزش بچه ها لطمه خواهد زد. به جای آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانش آموزان، تحسین و تقدیر آن ها باشید. در این صورت به یکباره خواهید دید، وقتی جدی و منصف هستید، دانش آموزان به شما بیشتر ابراز علاقه خواهند کرد و این نشان می دهد که در مسیر صحیحی قرار گرفته اید.

2. آسان گیری در نظم و انضباط

به دلایل گوناگون، معلمان در آغاز سال در مورد انضباط سخت گیری کم تری دارند و یا اصلاً سخت گیری نمی کنند حتماً این جمله را شنیده اید که «تا شب عید لبخند خود را به دانش آموزان نشان ندهید.» شاید این جمله ای سخت گیرانه باشد، اما واقعیت این است که «باید از ابتدا نظم و انضباط داشته باشید تا هر چه به جلو می روید، در اجرای قوانین راحت تر باشید.» اما قبل از هر چیز، انعطاف پذیر بودن خود را نشان دهید.

3. سازمان دهی نکردن کارها از ابتدا

تا یک سال کامل تدریس نکرده اید، نمی توانید حدس بزنید در کلاس چه مقدار برگه ی تکلیف جمع خواهد شد. پس از یک هفته تدریس، متحیر به انبوهی از برگه ها نگاه خواهید کرد که باید به وسیله ی شما تصحیح شوند. از روز اول می توانید با یک برنامه ی سازمانی دهی شده، از انبوه شدن برگه های دردسرساز جلوگیری کنید. فایل کردن و قفسه بندی کردن، کمک بسیار مؤثری است. منظم باشید و بدون فوت وقت، هر برگه ای را که به دست شما می رسد، همان لحظه در جای خود قرار دهید. به یاد داشته باشید، میز مرتب در تمرکز ذهن مؤثر است.

4. ارتباط اندک با والدین و استفاده نکردن از نقش آن ها

در نگاه اول، مشورت کردن با اولیا نوعی تهدید به نظر می آید. در حالی که این کار، گنجینه ی گران بهایی را در اختیارتان قرار می دهد. برای جلوگیری از ابهامات و جبهه گیری، همکاری با اولیا را امتحان کنید. همکاری اولیا با کلاس، باعث آسان تر شدن کارتان خواهد شد. آن ها با شرکت داوطلبانه در کلاس یا پی گیری برنامه ی رفتاری در خانه، با شما همکاری خواهند کرد.

5. شرکت در بحث های بیهوده

این دامی است که معلمان باتجربه هم، مانند معلمان کم تجربه در آن گرفتار می شوند. در محیط مدرسه نیز مانند همه ی محیط های کاری، جدال، لجاجت و بدجوابی وجود دارد. با گوش دادن به بدگویی درباره ی موضوعی که از آن خبر دارید، خود را در موقعیت خطرناکی قرار می دهید. با این کار، در یک طرف دعوا قرار خواهید گرفت و خود را بین دو دسته ی دعوا غوطه ور خواهید کرد. در حالی که چیزی عاید شما نخواهد شد. بهتر است رابطه ی خود با همکاران را در حالت دوستانه و بی طرفانه حفظ و روی کار با دانش آموزان تمرکز کنید. از جر و بحث بپرهیزید و به پیشرفت در آموزش بپردازید.

6. ارتباط نداشتن با همکاران

گفتیم که از شرکت در بحث های بیهوده بپرهیزید، اما نه به قیمت تنها ماندن در محیط کلاس خود. با خوردن غذا در جمع همکاران و مشارکت در کارهای مدرسه و مشورت با کارکنان، در کمک به همکاران و کمک گرفتن از آن ها در فعالیت های جمعی شرکت کنید. هیچ وقت نمی دانید چه موقع به کمک همکاران احتیاج پیدا خواهید کرد و اگر مدت ها از جمع کناره گیری کنید، بعد از آن، کمک گرفتن از آن ها کار بسیار سختی خواهد بود.

7. زیاد کار کردن و خسته شدن

با جدیت کار کنید، مؤثر و مسئولیت پذیر باشید، اما به موقع به خانه بروید و اوقاتی را به استراحت و تجدید قوا اختصاص دهید. به طور کلی، اجازه ندهید مسائل کلاس به آسایش شما و احساس لذت از زندگی در خارج از کلاس، لطمه بزند. نشاط خود را حفظ کنید که دانش آموزان به معلم با نشاط بیشتر نیاز دارند.

8. کمک نخواستن

شغل معلمی به مهارت های والای انسانی نیاز دارد. اغلب ما می کوشیم هر مشکلی را از سر راه برداریم، اما این نمی تواند به یک قاعده تبدیل شود. نترسید از این که آسیب پذیر به نظر بیایید. آگاهانه اشتباهات را بپذیرید و از همکاران خود کمک بخواهید. با نگاهی به اطراف، صدها سال تجربه را نزد همکاران پیدا خواهید کرد. اغلب آن ها در راهنمایی کردن و اختصاص وقت به شما، سخاوتمند هستند. در این هنگام خواهید دید، آن قدر که فکر می کردید، تنها نیستید.

9. رویاپردازی و ناامیدی زودرس

معلمان تازه کار باید مراقب باشند که در این دام گیر نیفتند. جوانان وارد این حرفه می شوند، چون آرمان گرا، خوش بین و آماده ی تغییر و تحول سریع هستند. این خیلی خوب است، چون دانش آموزان و همکارانتان به این انرژی تازه و به فکر خلاق احتیاج دارند. اما وارد دنیای خیال نشوید که ممکن است نتیجه ی آن ناامیدی و سرخوردگی باشد.

10. توجه بی مورد به اشتباهات

شغل معلمی به اندازه ی کافی سخت هست. بنابراین، ذهن خود را مشغول اشتباهات، کوتاهی ها و لغزش ها نکنید. هیچ کس کامل نیست. حتی معلمان باتجربه و موفق هم گاهی اوقات تصمیمات اشتباهی می گیرند. اشتباهات رخ داده را فراموش کنید، خود را سرزنش نکنید و قدرت ذهنی تان را برای زمان آینده که به آن نیاز دارید، نگه دارید. به خود سخت نگیرید و با دانش آموزانی که مشکل دارند، یاری و هم دردی کنید.

منبع مطلب:

بت لویس پرور، مترجم: علی رضا پورمحمدی

گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان

0

یکی از مقوله های مهم در آموزش و پرورش فرایند یاددهی و یادگیری است.به عبارت دیگر تمامی فعالیتهای آموزش و پرورش در جهت بسترسازی مناسب برای تحقق این فرایند می باشد. در رأس این فرایند، دانش آموزان قرار دارند و همه فعالیت ها، مانند تأمین معلم، مواد آموزشی، فضای آموزشی و... در خدمت او قرار می گیرد. مفهوم فرایند یاددهی – یادگیری در این فرایند واژه های تدریس، یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، تعامل معلم و دانش آموزان و... مطرح می باشد که تعاریف واژه های اصلی ارایه می شود.

1- تدریس: تعامل یا ارتباط متقابل معلم با دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفداربه منظور تغییر در رفتار را تدریس نامند.

2- یادگیری: تغییر درطرز تفکر و مهارت های ذهنی و حرکتی را یادگیری نامند.

3- ارزشیابی: فرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان در رسیدن به هدفهای آموزشی.

4- مواد آموزشی: شامل کتاب، فیلمهای آموزشی، مجلات و... که محتوای یادگیری تلقی می شود.

اهداف در فرایند یاددهی – یادگیری

کمیته بین الملل آموزشی در قرن بیست و یکم یادگیری را بر چهار ستون استوار می داند:

1- آموزش برای یادگیری

2- آموزش برای عمل کردن

3- آموزش برای زیستن

4- آموزش برای همزیستی.

با یک نگاه کلی می توان استنباط کرد که آموزش در وضعیت فعلی در جهت یادگیری ماندگارو استاندارد نیست، بلکه صرفاً جهت کسب نمره است.

همچنین آموزش های فعلی مهارت لازم را به بچه ها نمی دهند و آنها بدون کسب مهارت فارغ التحصیل می شوند. در عین حال آموزش فعلی با اشتغال و زندگی همگونی کمی دارد و خرد جمعی و کارهای مشارکتی کم رنگ است. بنابراین خلاء موجود بین وضع موجود و وضع مطلوب تماماً نشانه های آسیب در فرایند یاددهی و یادگیری است. نکته مهمتر این است که در فرایند آموزش، روش یادگیری مهم است، تا دانش آموزان با دانستن روشها بتوانند با مسائل برخورد کنند و مشکلات خود را حل کنند. (هسته اصلی فرایند تدریس، ترتیب دادن محیطی است که درآن شاگردان بتوانند تعامل کنند و نحوه یادگیری را بررسی نمایند.)

  • روش یادگیری همان روش فکر کردن است که هدف اصلی در فرایند یاددهی و یادگیری است. (اندیشیدن دانش آموزان در جریان آموزش برجسته ترین ویژگی فعالیت های آموزش در ژاپن است.)

  • فکر کردن پاسخی است که انسان به مشکلات خود می دهد و این پاسخ متضمن دستیابی به حل مساله است. فکر، راهنمای عمل است. (هدف عمده آموزش باید وادار کردن دانش آموزان به تفکر باشد. اساس یادگیری نحوه تفکراست که باید به شاگردان تعلیم داده شود.)

  • بنابراین باید فعالیتهای کلاس، مواد آموزشی، روشهای تدریس و... تماماً باید تفکر را تحریک کند.(هر یاد درونی که نتواند تفکر و تخیل یادگیرنده را تحریک کند جز خاراندن حافظه نقش دیگری ایفا نکرده است.)

  • خلاقیت و حل مسأله محصول تفکر است. در کلاس هایی که به دانش آموزان اجازه داده می شود فکر کنند، نظر دهند، سؤال و پرسش نمایند و حتی خلاف عرف و عادت نظر دهند (تفکر واگرا) دانش آموز پویا است و احساس خستگی نمی کند، در غیر این صورت چنانچه فقط شنونده باشد و انتظارات مشخص از او خواسته شود او را در آسیب بزرگی گرفتار کرده ایم، در این حالت او احساس بد بینی پیدا می کند، انگیزه خود را از دست می دهد، هویت خود را شکست خورده می بیند و.... اگر کلاس شاد و براساس علاقه باشد و در مناسبات تعامل مطلوب برقرار شود،باعث می گردد فردی مانند انیشتن که او را کودن تلقی می کردند به یک دانشمند تبدیل شود.

(استاد مطهری بیان داشته اند که مغز فراگیران را به صورت انبار نباید تلقی کرد، بلکه هدف پرورش نیروی فکر است).

یکی از اهداف مهم، پرورش تفکرانتقادی دردانش آموز است. انتظار این است که دانش آموزان پس از فارغ التحصیل شدن در زمینه های مختلف اهل نظر بوده و بتوانند مسائل را نقد و تحلیل نمایند. لازمه رسیدن به چنین هدفی شروع فعالیتها از دوران ابتدایی است تا آنها عملاً مخالفت کردن، موافقت کردن، معاشرت کردن، مباحثه کردن را تمرین کرده باشند. دانشمند ترین دانشمندان هم اگر مغز سیاسی و فهم سیاسی نداشته باشد با یک آب نبات به سوی دشمن می رود و مجذوب او می شود. استاد شریعتی هم در جمله ای زیبا فرموده اند: انقلابی شدن بیش ازهرچیز مستلزم یک انقلاب ذهنی،یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکراست.

آموزش تفکر انتقادی شامل ایجاد عمدی یک جو نامتعادل است تا شاگردان بتوانند فرایندهای فکری خود را تعریف و اصلاح کنند و دوباره بسازند. عامل اصلی در تفکر انتقادی توانایی طرح پرسشهای مربوط به نقد و بررسی راه حلها بدون مطرح نمودن جایگزینهاست. مهارتهای تفکرانتقادی باید از طریق تلاش در تمرین تفکر انتقادی و تحلیل از دروس مختلف رشد و توسعه یابند. برای رسیدن به این هدف، معلم باید بکوشد فضایی در کلاس ایجاد کند که در آن حس کنجکاوی طبیعی شاگردان شکوفا شود. علاقه شاگردان را پس از جلب کردن افزایش دهد، سپس باید حالت کنش متقابل میان شاگردان و استاد بر جو کلاس حاکم شود در این حالت تفکر انتقادی رشد می کند. بنظر می رسد در این زمینه مدارس ما دچار آسیب جدی هستند؛ یعنی فعالیت دانش آموزان در جهت پرورش تفکری انتقادی هدایت نمی شود. یکی دیگر از هدفهای اساسی یادگیری،استاندارد یادگیری است. یادگیری استاندارد،ب دانش، مهارت و نگرشهای اساسی براساس اهداف آموزش می باشد.

در شرایط فعلی بین نمره کسب شده و درصد قبولی دانش آموزان با یادگیری استاندارد آنها همخوانی وجود ندارد. چرا که اکثر سؤالات امتحانی استاندارد نیستند و تمام سطوح شناختی را نمی سنجند. بنابراین یکی دیگر از آسیب های جدی در فرایند یاددهی – یادگیری نظام ارزشیابی است. امتحان به خودی خود هدف نیست بلکه ابزار و وسیله ای برای ارزشیابی یادگیری در راستای اهداف پیش بینی شده است.در صورتی که بخش اعظم واقعیت های علمی و مندرجات کتابهای درسی زمینه و محلی برای اندیشیدن، مفهوم سازی، مهارت پروری و... هستند و نه گفته ها و نوشته های مقدسی که همه دانش آموزان ملزم به پس دادن آنها در جلسه آزمون و ارزیابی باشند. معلمان باید به این آگاهی و مهارت برسند که هدفهای متعالی برنامه را همراه با مفاهیم مهم و اساسی کتاب و نه همه متن کتاب را، هدف آزمون و ارزیابی قرار دهند. در کنار این مطلب اندازه گیری با مقیاس 20 مورد نقد است و باید این مقیاس به حروف الف، ب، ج، د و ه تغییر یابد. جمع بندی: اهداف آموزش در سه حیطه شناختی عاطفی، روانی حرکتی تقسیم شده است.

در تقسیم بندی های جدید بیشتر اهداف دانستنی، مهارتی و نگرشی مطرح می گردد. در مجموع این اهداف با هدف اصلی وزارت آموزش و پرورش که همان انسان سازی است پیوند می خورد.انسان سازی در معنای عام همان تربیت است. به عبارت دیگر آموزش و پرورش فراهم کننده زمینه های لازم برای تربیت است. تربیت ابعاد مختلف انسان مانند بعدعاطفی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی،اعتقادی،جسمی، ذهنی رادربر می گیرد.

رویکردهای فرایند یاددهی – یادگیری و آسیب شناسی آن

در مجموع می توان این فرایند را در دو رویکرد مورد بررسی قرار داد:

1. رویکرد نوین

2. رویکرد سنتی

1. رویکرد نوین: در این رویکرد معلم نقش راهنما و تسهیل کننده را بر عهده دارد و دانش آموز در فرایند تدریس با فعالیتهای خود، مهارت و توانایی های بالقوه خود را به فعالیت در می آورد. در این رویکرد دانش آموزفعال است، مسائل را کشف و حل می کند، سوال می کند و با همیاری دیگران یاد می گیرد و در نهایت فرایند محور است.

2. رویکرد سنتی: در این رویکرد معلم، محور و ارائه دهنده اطلاعات و دانش آموز، شنونده و حفظ کننده مطالب است در این رویکرد دانش آموز فعال نیست، لکه معلم فعال است و سعی می کند مطالب را از طریق سخنرانی یا توضیحی به نمایش بگذارد، دانش آموز به عنوان یک بانک فرض می شود که باید اطلاعات به آن سپرده شود. در این رویکرد پاسخ ها و نمره های دانش آموزمهم است، رنهایت این رویکرد نتیجه محور است.

بنابراین به نظر می رسد تبدیل رویکرد غیر فعال به فعال، نمایشی اکتشافی، بانکی به حل مساله، پاسخ محور به سوال محور، یادگیری فردی به یادگیری همیاری، و... با هدف خلاقیت دانش آموزان از ضروریات گذر از آسیب های موجود تلقی می شود.

ویژگیهای رویکرد نوین در فرایند یاددهی – یادگیری

1- معلم هدایت گر و تسهیل کننده جریان یادگیری است. 2- دانش آموزان در فعالیت های کلاسی فعال هستند. 3- دانش آموزان در فعالیت های کلاسی مسائل را بررسی و حل می کنند. 4- دانش آموزان فرضیه های خود را آزمایش و نتیجه گیری می کنند. 5- دانش آموزان علاوه بر پاسخ سوالات به طراحی سوال می پردازند. 6- دانش آموز با همیاری دیگران به یادگیری می پردازند. 7- دانش آموزان پژوهش می کنند و نتیجه آن را در کلاس گزارش می نمایند. 8- منبع یادگیری علاوه بر کتاب شامل مواد آموزشی دیگر نیز می باشد. 9- ملاک یادگیری استاندارد، پیشرفت می باشد. 10- رشد فرایندهای پیچیده ذهنی (نقد و بررسی، استدلال، تجزیه و تحلیل، خلاقیت) مفهوم سازی، خلاصه کردن، قضاوت و... هدف است.11علاوه بر جنبه تمرینی جنبه کاوشگری دارد. 12- فرصت خود ارزیابی برای دانش آموزان فراهم می شود. 13- ارزشیابی مستمر در جریان تدریس صورت می گیرد. 14- در ارزشیابی علاوه بر دانستنیها به مهارت و نگرش ها نیز توجه می شود. 15- هر دانش آموز با خودش مقایسه می شود. 16- دانش آموزان به تولید مفاهیم می پردازند. 17- فرصت فکر کردن برایشان فراهم می شود. 18- فرصت موافقت و مخالفت موضوعات فراهم می شود. 19- مهارتهای شناختی سطوح بالا مانند مهارت مشاهده تقویت می شود. 20- زمینه برای مهارتهای اجتماعی، از طریق تبادل نظر در گروه فراهم می شود. 21- دانش آموزان با درگیرشدن در فعالیتها به آموختن علم می پردازند. 22- اجازه داده می شود دانش آموزان وسایل آموزش ساده را تهیه کنند. 23- گردش علمی در فرایند تدریس برنامه ریزی می شود. 24- دانش آموزان براساس محتوای کتاب نحوه یادگیری را بررسی می نمایند.

ویژگیهای رویکرد سنتی در فرایند یاددهی – یادگیری

این ویژگیها در واقع آسیب هایی هستند که در فرایند یاددهی – یادگیری مدارس ما وجود دارند و باید به سمت ویژگیهای نوین تغییریابند.

1-معلم فعال است و مطالب را به طور کامل ارائه می دهد. 2- معلم راه حل ها و پاسخ را ارائه می دهد. 3- دانش آموزان فقط پاسخ ها را حفظ می کنند. 4- دانش آموزان به تنهایی یاد می گیرند. 5- منبع یادگیری فقط کتاب است. 6- ملاک یادگیری کسب نمره است. 7- رشد فرایندهای ساده ذهنی هدف است(شنیدن، حفظ کردن، نمره فراموشی). 8- تکالیف بدون هدف و خسته کننده است. 9- ارزشیابی از یادگیری بیشتر در محدوده دانستنیهااست. 10- دانش آموزان از فعالیتهای خود و دیگران ارزشیابی نمی کنند. 11- ملاک یادگیری درارزشیابی بیشتردر مقایسه با دیگر دانش آموزان است. 12- دانش آموزان مفهوم آموزی می کنند. 13- ارزشیابی پایانی بیشتر ملاک عمل است. 14- موضوعات آزمایشگاهی نیز به صورت تئوری و نوشتاری یادگرفته می شود.

منبع: http://tebyan.net/newindex.aspx?pid=80262

0

بهداشت روانی همان سلامت فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت می کنیم روح خود را نیز باید مقاومت تر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در زندگی «چگونه بودن» خیلی مهم تر از «بودن یا نبودن» است. ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و کنار آمدن با خود و دیگران یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است. جوامع مختلف سعی می کنند تا سیاست های مربوط به بهداشت روانی و سازماندهی کنند. اصل کلی در این تلاش، سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است که افراد جامعه را در بر می گیرد. این نگرش حکم می کند که خانواده ها بیش از پیش با بهداشت روانی خانواده و چگونگی پیشگیری و درمان بیماری های روحی آشنا شوند.

چون در مواجهه با چالش ها و مشکلات روزمره، ما براساس ویژگی های روانی خود با آنها برخورد می کنیم، هر چه از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشیم به یقین آسیب پذیری ما کمتر خواهد بود. امید است با برخورداری از سلامت فکر و روان به موفقیت های بیشتری رسیده و بیش از پیش بر مشکلات غلبه کنیم.

«سلامت باشید»

تعریف بهداشت روانی

سازمان جهانی بهداشت می گوید بهداشت روانی عبارتست از «توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی». این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شود.

اهداف بهداشت روانی در خانواده

- تأمین سلامت جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی اعضای خانواده

- تلاش برای شناخت رفتار خود و افراد خانواده.

- برقراری روابط حسنه بین اعضای خانواده.

- ایجاد ارتباط صمیمانه و حفظ اسرار خانواده، به طوری که اعضای خانواده در داخل خانه به یکدیگر تذکر بدهند ولی در بیرون مدافع هم باشند.

- تقویت اعتماد و عزت نفس اعضای خانواده و احترام به شخصیت دیگران

- به وجود آوردن احساس رضایت از زندگی

- آموزش خانواده ها برای کمک به پیشبرد اهداف صحیح اجتماعی

ویژگی های فردی که بهداشت روانی دارد.

- نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.

- با دیگران سازگاری دارد.

- شاد و مثبت اندیش است.

- به خود و دیگران احترام می گذارد.

- بد بین نیست.

- به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.

- انعطاف پذیر است.

- شناخت او از واقعیت نسبتاً دقیق است و برای رسیدن به هدفهای خود براساس عقل و احساس عمل می کند.

- نسبت به خود نگرش مثبت دارد و ناکامی ها را تحمل می کند.

- توانایی حل مشکلات خود را د ارد.

- از اوقات فراغت خود به نحو مطلوب استفاده می کند.

- در مواجهه با مشکلات اجتماعی، کنترل و تعادل خود را از دست نمی دهد.

- استعدادهایش به طور هماهنگ و به خوبی رشد می کند.

- نه بنده کسی است، نه کسی را بنده خود می کند، می داند که خدا او را آفریده و برای خود ارزش قائل است.

- دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.

- رابطه اش با دیگران سازنده و مثبت است.

- نیازهایش را از طریقی برآورده می کند که با ارزش های اجتماعی منافات نداشته باشد.

- صابر، صادق، درستکار بخشنده، استغفار کننده و فرزند خویشتن خویش است.

- در نظر دیگران فرد موجهی محسوب می شود، زیرا در همه کارها متعادل است.

عوامل مؤثر در بهداشت روانی:

«تغذیه»

حالات روحی ما در انتخاب نوع غذایی که می خوریم مؤثرند. ما در حالات مختلف غذاهای متفاوتی را طلب می کنیم، هنگام احساس قدرت و پیروزی به غذاهای گوشتی، هنگام احساس تنوع و تحول به غذاهایی با انواع سس و هنگام اضطراب یا پرخاشگری به خوراکی های گاز زدنی تمایل داریم در حالی که وقتی خسته هستیم چای و قهوه را ترجیح می دهیم. بنابراین با شناخت خود و سوخت و ساز بدن می توانیم با انتخاب مواد خوراکی مناسب به آرامش بیشتری دست یافته و از خوردن لذت ببریم:

«ایمان»

اعتقادات و باورهای مذهبی قادر است در مصیبت های زندگی، از فرد افسرده و مأیوس، انسانی امیدوار و محکم بسازد، چنانکه هرگز خود را تنها و بیمناک احساس نکند. او باور دارد که خدا پیوسته با اوست، در رویارویی با سختی های زندگی تنها نیست و خدای مهربان به او علاقه و توجه دارد. این باور موجب می شود که فرد علیه انزوا طلبی و گوشه گیری که بسیاری از مبتلایان به امراض خطرناک را از پای در می آورد، ایمن شود.

«مدرسه»

مسؤولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانش آموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود. مدرسه مسؤول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تأمین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانش آموزان نیز می باشد.

در مدرسه فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه می کنند، معلم با تکریم شخصیت، محبت و توجه، آنان را در مسیر صحیح هدایت می کند، دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی، سازگاری با دیگران و مسئوولیت پذیری را می آموزد و راههای مبارزه با کینه توزی، دیگر آزاری و حسادت را یاد می گیرد.

«ورزش»

ورزش یکی از رموز سلامت جسمانی و روانی است. افراد دارای آمادگی جسمانی از لحاظ احساسات، عواطف، شخصیت اجتماعی و نوعدوستی کاملتر و در فعالیتهای شغلی و حرفه ای موفق ترند. ورزش موجب تقویت اعتماد به نفس در فرد شده، او را متعادل، متفکر و سازگار با محیط می کند. با ورزش، شخص کمتر دچار حسادت، حقارت و ستیزه جویی می شود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهد بود.

راههای تقویت بهداشت روانی فرزندان:

- اگر با ناراحتی های روانی کودکان، نوجوانان و جوانان روبرو شدیم با حوصله و متانت آن ها را رفع کنیم و از تصمیم های عجولانه بپرهیزیم.

- در ناراحتی های شدید، درد دل و گریه کردن باعث تخلیه روانی و آرامش می شود، در این شرایط از یک دوست صمیمی می توانیم کمک بگیریم.

- مشارکت جو باشیم تا دوستان جدید بیابیم.

- از مشاهده فعالیت های جدید فرزندانمان لذت ببریم.

- با پرورش ابعاد روحی، معنوی و مذهبی شخصیت خود و فرزندانمان به سلامت روانی بالاتری دست یابیم.

- با احترام به دیگران به بهداشت روانی خود و دیگران کمک کنیم.

- زمینه های اعتماد را فراهم کنیم.

- به احساسات فرزندانمان توجه کنیم و ویژگی های آنها را بشناسیم.

- محیط زندگی را در حد توان جذاب و پرنشاط کنیم.

- فرصت های مناسب برای بروز احساسات و شخصیت فرزندانمان ایجاد کنیم.

- به دست آوردن بهداشت روانی منوط به روبرو شدن با واقعیت، سازگار شدن با تغییرات، ظرفیت داشتن برای مقابله با اضطراب ها، کم توقع بودن، احترام قائل شدن به دیگران و... ا ست، بکوشیم این شرایط در خانواده فراهم شود.

- رفتار والدین در خانواده بگونه ای باشد تا فرزندان خود را در زندگی شاد، خوشحال و فارغ از گرفتاری های احساس کنند.

منبع: http://zibaweb.com/tarbiat1.htm