امروز جمعه 02 آذر 1403 http://moallem.cloob24.com
0

یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت معلم، چگونگی برخورد او با دانش‌آموزان در اولین روزهای حضور در کلاس درس است. متأسفانه خیلی از مواقع این عامل مهم مورد غفلت قرار می‌گیرد و گاهی دیده می‌شود که دیدگاه برخی همکاران این است که در همان روزهای اول به گونه‌ای برخورد کنند که تا آخر سال کلاسی به ظاهر ساکت داشته باشند و دانش‌آموزان را سر به راه کنند.

در سن معینی که کودک پا به کودکستان و یا دبستان می گذارد و تجربه جدیدی را در زندگی آغاز می کند تصور و پندار معلمان درباره فرد و نحوه آشنایی شاگرد با معلمان و رابطه ای که بین معلم و دانش آموز ایجاد می گردد عامل مهمی در شکل گیری شخصیت و نحوه خویشتن پنداری دانش آموز به شمار می آید. معلمان علاقه مند با رفتار انسانی خود دانش آموزانی با صفات انسانی و علاقه مند در مدرسه به وجود می آورند. در حالی که معلمان بی علاقه و وقت گذران که به روابط انسانی بی توجهند دانش آموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت می کنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانایی های او و نحوه استفاده از این عوامل می تواند شخصیت دانش آموز را در مسیر خاصی پرورش دهد. معلمی که دانش آموز را در مدرسه با کلماتی نظیر تنبل، بی عرضه و بیچاره نامگذاری می کند، نباید از دانش آموز توقع داشته باشد که فرد علاقه مند و منطقی ای شود.

صد البته نیت این افراد آن است که در این فضای آرام بتوانند به دانش‌آموزان، درس علم و ادب بیاموزند ولی نتیجه‌ای که عاید می‌شود متأسفانه برخلاف این خواسته و آرزو، موجب پیچیده‌تر شدن اوضاع می‌شود و گروهی از دانش‌آموزان به خصوص در دوره راهنمایی و متوسطه در مقابل این شیوه عمل معلم مقاومت می‌کنند و همین عامل به افزایش پرخاشگری و رفتارهای نابهنجار موجب می‌شود. در دوره ابتدایی نیز به روند شکل‌گیری شخصیت آنها لطمه وارد می‌شود و بهای آموختن چند مطلب درسی را با داشتن شخصیتی منفعل و یا پرخاشگر می‌پردازند.

یکی از زمینه‌های اصلی آموزش و پرورش موفق، آن است که معلم در نگاه دانش‌آموزان به عنوان چهره‌ای محبوب و دوست‌داشتنی جلوه کند و با این وی‍ژگی است که دانش‌آموز می‌تواند با برقراری یک رابطه عاطفی مثبت به معلم خود اعتماد کند، به درس و مدرسه علاقه‌مند شود و انگیزش درونی او برانگیخته می‌شود. یکی از مهمترین ارکان این ارتباط آن است که معلم و دانش‌آموز نسبت به همدیگر سابقه ذهنی منفی نداشته باشند.

در این روند اولین دیدارهای معلم و دانش‌آموز در کلاس درس نقش تعیین‌کننده دارد، مانند هر بزرگسال دیگر در اولین ارتباط دانش‌آموز با معلم برداشت نسبتا‍ً پایداری از شخصیت معلم در او به وجود می‌آید. اگر در این روزهای اولیه در ذهن دانش‌آموز نسبت به معلم نگرش منفی ایجاد شود، ذهنیت او نسبت به معلم و تدابیر تربیتی او به شدت تحت تأثیر این نگرش منفی قرار می‌گیرد و تا آخر سال تلاشهای معلم را بی‌ثمر یا کم‌ثمر می‌کند.

«کوهن» درمورد تأثیرات اولیه برخورد معلم با دانش‌آموزان در تحقیق خود به این نتیجه رسید که تأثیرات اولیه برخورد معلم با دانش‌آموزان به گونه‌ای پایدار تا آخر سال حفظ می‌شود. او در این پژوهش دریافت که دیدگاه دانش‌آموزان نسبت به معلم در همان دو سه جلسه اول شکل می‌گیرد و از آن به بعد به ندرت تغییر می‌یابد. میزان همبستگی این تأثیر اولیه بین ارزشیابی اول که بعد از دومین جلسه‌ی درس انجام گرفته، در مقایسه با نتایج ارزشیابی دوم که در آخر ترم تحصیلی انجام گرفته است، 85 درصد بوده است.

نکته‌ی جالب‌تری که کوهن در این تحقیق به آن دست یافت آن بود که علاوه بر تأثیرات اولیه روش کار و برخورد معلم بر طرز فکر دانش‌آموزان، اغلب دانش‌آموزان پیش از ثبت‌نام و با اطلاع از حضور معلم خاص در کلاس از طریق دیگر دانش‌آموزان و سایر منابع درباره آن معلم اطلاعاتی را کسب می‌کنند و همین عامل باعث می‌شود که خیلی زود نسبت به آن معلم و درس او طرز فکر ثابتی در آنان ایجاد شود. این طرز فکر تقریباً تا پایان سال بدون تغییر باقی می‌ماند.

براساس نظریه شرطی شدن کلاسیک، کودکانی که برای اولین بار وارد مدرسه می‌شوند به جز اندکی بیم و امید، عاطفه مثبت یا منفی مشخصی نسبت به مدرسه و کارکنان آن ندارند. فرض کنید یکی از آن‌ها پس از ورود به مدرسه با استقبال گرم و لبخند محبت‌آمیز معلم مواجه شود پس از تکرار این رفتار برای چند روز از سوی معلم، خواهید دید که کودک هر روز صبح زودتر از روز قبل خود را برای رفتن به مدرسه آماده می‌کند و با چهره‌ای خندان و خوشحال راهی مدرسه می‌شود.

کودک دیگری را درنظر بگیرید که در همان روزهای اول حضور در مدرسه به علت چند خطای جزئی که در اثر عدم سازگاری بین شرایط خا نه و مدرسه و یا عدم آشنایی با مقررات مدرسه، انجام داده است برخورد تند و خشن ناظم و یا مدیر و یا معلم روبرو شده است، پس از گذشت اندک زمانی مشاهده خواهید کرد که این کودک به بهانه‌های مختلف از رفتن به مدرسه سرباز می‌زند و در لحظه‌هایی که قرار است خود را برای رفتن به مدرسه آماده کند، تمارض به سر درد و یا بیماری دیگر می‌کند.

در مورد اول، رفتار مثبت معلم موجب شد که بر اساس اصل شرطی شدن دانش‌آموز نسبت به معلم، درس و محرکات آموزشگاهی که ظاهراً ربطی به معلم ندارند نیز عاطفه مثبت نشان بدهد. در مورد دوم نیز به طور طبیعی، رفتارخشن معلم و سایر عوامل آموزشگاه که ابتدا موجب ترس و اضطراب دانش‌آموز نسبت به معلم و یا آن عامل آموزشگاهی بود، به معلم، مدیر و نهایتاً به کل مدرسه تعمیم پیدا می‌کند.

پس معلم موفق کسی است که در روزهای اولیه حضور خود در مدرسه با ایجاد محیط عاطفی مثبت از خود و درسی که باید ارائه بدهد، دانش‌آموزان را نسبت به خویشتن و موضوع تدریس خود علاقه‌مند سازد و آن‌گاه در این زمینه به ارائه مطلب بپردازد.

توسط: مهر علی گراوند و منصوره مختارپور

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه