روش های افزایش انضباط در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی
دشواری کنترل دانش آموزان با توجه به ویژگی های سنی آنها روز به روز روبه افزایش است. بسیاری از معلمان و مدیران از برخورد با مسائل انضباطی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند و به طور معمول ممکن است برخورد های نامناسبی با این رفتار ها داشته باشند.
در زمینهی بی انضباطی دانشآموزان،معلمان باید پاسخگوی سوالاتی از قبیل این سوالات باشند.
1 – بیانضباطی چیست و چگونه می توان انضباط را آموخت؟
2- چگونه می توان از بروز رفتار های نا مناسب دانشآموزان که نظم و انضباط کلاس را مختل میکنند جلوگیری کرد؟
3 – علل بی انضباطی دانشآموزان کدامند؟
4 – چگونه می توان این رفتارهارا کاهش داد یا از بین برد؟
تعریف انضباط و بی انضباطی:
نظم و انضباط تعاریف متعددی دارد. عدهای کنترل رفتار فراگیرندگان و تسلط بر عوامل رفتاری آنان را انضباط می نامند, برخی معتقدند؛ نظم و انظباط شامل هر نوع سازماندهی در محیط مدرسه و کلاس است، به نحوی که سبب افزایش یادگیری شود.صفوی (1383)می گوید«انضباط عبارت است از:اعمال قواعد و مقرراتی که یادگیری را تسهیل میکند و اخلال در کلاس را به حداقل کاهش می دهد».لوفرانسوا(1991) معتقد است «انضباط بدان دسته از اعمال معلم اطلاق میشود که مانع سر زدن رفتارهایی از دانش آموز است که فعالیت کلاسی را مختل یا تهدید به اخلال می کند» (صفوی به نقل از زمانی 1378)اصغری پور بیانضباطی را اینگونه تعریف می کند:«هر نوع رفتاری که از ارزشهای پذیرفته شده جامعه به دور است (با توجه فرهنگ)و دارای تکرار شدت و مداومت است و در زمانها و مکانهای متعدد اتفاق می افتد و همچنین رفتاری است که با درماندگی و کاهش کارایی فرد همراه است». ایزابل کلاک:«بی انضباطی را رفتاری می داند که از طرف تعدادی از دانشآموزان انجام می شود و مشکلاتی را برای فرد معلم به وجود میآورد و معلم را در راه رسیدن به هدف که ارتقای تحصیلی دانشآموزان است با مشکل روبرو میکند و مانع از پیشرفت کار تحصیلی می شود و رفتار آنان نا معقول و نا منظم است».با وجود تعاریف بالا بی انضباطی را می توان اینگونه تعریف کرد: انجام دادن هر عمل یا رفتار پذیرفته نشده و نا معقول توسط دانشآموز که سازماندهی مدرسه وکلاس را مختل یا تهدید به اخلال می کند و باعث کاهش کارایی معلم و دانشآموزان شده و معلم را در رسیدن به هدف اصلی خود باز می دارد.
آموزش انضباط:
انضباط را می توان از کودکی به افراد آموخت زیرا در کودکی افراد می توانند بهتر بیاموزند وبهتر بدان عادت کنند.
علی قائمی راههای زیر را برای نظم بخشیدن به کودکان توصیه میکند.
1. آموزشها: یعنی باید به کودک آموزش دهیم تا در دنیا ی جدید بدون سردرگمی زندگی کند.
2. تذکرات: باید از انضباط برای کودک تعریف کرده و آن را لازمهی موفقیت بدانیم
3. تهیه مقررات: تهیه مقررات و تنظیم آن به کودکان یک کار اساسی است و باید قوانین منطقی در نظر بگیریم.
4. جنبه الگویی: باید برای کودک الگو بوده و عامل و مجری نظم باشیم و اگر خود منظم نباشیم انتظار نظم از کودک بیهوده است.
5. تنظیم برنامه: باید سعی کنیم با برنامهای به زندگی کودک نظم ببخشیم.
6. نشان دادن آثار: کودک را باید از فواید نظم و زیانهای بی نظمی آگاه کنیم.
7. سپردن مسولیت: باید مسئولیتهایی در رابطه بانظم به کودک بسپاریم برای مثال:مسولیت نظم اتاق
8. زمینه سازی برای عادات: اگر بتوان رعایت نظم را بخشی از زندگی کودک کرد در آن صورت کودک به آن عادت خواهد کرد.
پیشگیری از بیانضباطی
پیشگیری از رفتار نا مطلوب دانشآموزان بهدو دلیل مهم است.
1. به دلیل عملی:یعنی پیشگیری از بروز رفتار نامطلوب آسانتر از تغییر آن است.
2. به دلیل انسانی: یعنی معلم خود را مسئول اصلاح و بر طرف کردن رفتار نا مطلوب دانشآموز میداند (کدیور1379)."کانین"(1970)در تحقیق خود به مقایسه رفتار معلمان در کلاسهای دارای رفتار نامطلوب و کلاس های عادی پرداخته است. و تفاوتاین کلاسها را در نحوه پاسخ گویی معلمان به رفتارهای نامطلوب نمیدانند بلکه آن را ناشی از اقدامات پیشگیرانهی آنها میداند (صفوی ,نقل از کدیور1383ص431)
معلم باید به نکاتی که باعث قطع ارتباط در کلاس میشود و همچنین به نیازهای دانشآموزان توجه کند و نباید اجازهی گستاخی به دانشآموزان دهد و برای پیشگیری از رفتار نامطلوب دانشآموزان به نکات زیر توجه کند:
1. رفتارهای بی نظم را مشخص و قوانین کلاس را مطرح کند و دانشآموزان ملزم به رعایت آن شوند – تحقیقات مشیل وروتر نشان داده است که مدرسه ای موفق است که نظامی خوب داشته باشد. آنها مشخصات نظام خوب را این گونه بیان کرده اند:1. تعداد قوانین مدرسه اندک بوده و به طور منظم اعمال می شود 2. قوانین مرتبط با جامعه تحصیلی آنهاست 3. مهمترین مشخصه قوانین قابلیت انعطاف آن است 4. خط مشی و حدود روابط دانش آموز و شاگرد مشخص باشد 5. تصمیمات متخذه از طرف معلم مستبدانه نباشد 6. در جهت موفقیت افراد (دانشآموزان) تدریس میشود 7. مدرسه در حرف و عمل نشان میدهد که خواهان حل مشکل دانشآموزان است 8. نیازهای دانشآموزان تشخیص داده میشود 9. برای حل مشکل دانشآموزان نا منظم هستهای متشکل ازسر معلم –مقام ارشد و معاون مدرسه وجود دارد.(فونتانا1987)
2. بطور انفرادی با افراد نا منظم برخورد کرده دلایل بی نظمی را جویا شوند.
3. دانشآموزان باید رفتار مطلوب و مورد نظر معلم را بشناسند.
4. بیتوجهی به رفتار نا منظم دانشآموزان باعث میشود تا وی احساس کند که معلم فردی نا کارآمد است.
5. شرط لازم برای اجرای قوانین قابل درک و فهم بودن آن برای دانشآموزان است.
6. آغاز کلاس با جذابیت و متعاقب آن دادن آزادی بیشتر به دانشآموز
7. علاقهمند کردن دانشآموز به درس با یادگیری معنادار (کدیور1379)
علل بی انضباطی دانشآموزان:
بروز رفتارهایی از دانشآموزان که انضباط کلاس را مختل میکند تنها به معلم،کلاس درس مربوط نیست بلکه علل دیگری نیز نظیر عوامل آموزشگاهی،خانوادگی،اجتماعی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم زمینه را برای رفتارهای مخرب دانشآموزان فراهم میکنند. این عوامل را میتوان به مواد زیر تقسیم بندی کرد:
الف) علل مربوط به دانش آموزان:
گاهی علل بی نظمی در کلاس ناشی از خود دانشآموزان است مانند:
1. ناراحتیهای جسمی، روحی و روانی
2. نداشتن علاقه و انگیزه
3. سردرگم بودن و بیتوجهی به انتظارات معلم و کلاس
4. نداشتن برنامهی شخصی مطالعه
5. کم خوابی و خستگی مفرط
6. انجام ندادن تکالیف خود
7. تغذیه نامناسب
8. ناامیدی به آینده
9.استقلال طلبی و مقابله با اقتدار معلم (صفوی)
دانشآموزان که مشکلات خاصی ایجاد میکنند در نظر فونتاناشامل دو دستهاند:
1. شاگردان سرآمد:چون بهرهی هوشی بالایی دارند، سطح درس خیلی پایینتر از توانایی آنهاست پس به طور خلاصه خستگی و کسالت مشکلاتی پدید میآورند.
2. کودک آسیب دیده شدید: به علت مشکلات بنیادین روانی که درآنها وجود دارند به نوعی ناسازگاری رسیدهاند و رفتارهای نامطلوب را به وجود میآورند (فونتانا1987)
ب) علل مربوط به معلم:
1. فقدان آمادگی جسمی، روحی و روانی معلم
2. نامناسب بودن وضعیت ظاهری معلم
3. نا آگاهی از روشهای جدید تدریس واستفاده از روشهای سنتی
4. بی علاقگی به شغل معلمی
5. ناتوانی در بر قراری ارتباط مطلوب با دانشآموزان
6. تبعیض گذاشتن بین دانشآموزان
7. نا مناسب و نا رسا بودن صدای معلم
8. نداشتن طرح درس
9. بیتوجهی به دانشآموزان
10. فعال بودن معلم و منفعل بودن دانشآموزان
11. استفاده نامناسب از تشویق و تنبیه
12. بیحوصلگی و نداشتن صبر و سعه صدر
13. بی نظمی معلم (دیرآمدن به کلاس و ترک کردن زود هنگام آن)
14. تسلط نداشتن به موضوع مورد یادگیری
15. بیتوجهی به مسائل و مشکلات دانشآموزان
16. مبهم بودن توقعات و انتظارات معلم
17. بروز رفتارها و حرکات نامنظم درکلاس
18. تحقیر و تمسخر دانشآموزان
19. نداشتن روحیهی انتقاد پذیری و خودداری از پاسخگویی به سوالات دانشآموزان
20. نا آگاهی از روشهای اصلاح رفتار
21. علاوه بر اینها شخصیت معلم نیز ممکن است نقش عمدهای در بینظمی و یا برقراری نظم و انضباط کلاس داشته باشد،چنانچه برخی روانشناسان معتقداٌ در جایی که دانشآموزان معلم خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند بی انضباطی وجود نخواهد داشت.(صفوی1383)
ج) علل مربوط به کلاس درس:
محیط مدرسه را میتوان از دو بعد فیزیکی و عاطفی مورد بررسی قرار داد.
تأثیر محیط فیزیکی کلاس:وضعیت فیزیکی کلاس مانند،نظافت و پاکیزگی،برخورداری از نور و هوای مناسب،میز و صندلی راحت وکافی،تخته و وسایل سرمایشی و گرمایشی مناسب نقش انکارناپذیری در ایجاد نظم و انضباط کلاس دارند (همان)."مارلند"(1975)در اهمیت محیط فیزیکی کلاس میگوید:«تأثیر فیزیکی کلاس میتواند کمک یا مانعی درآموزش باشد و بخشی از هنر کلاس داری استفادهی مناسب از فضای کلاس است» (صفوی،نقل از زمانی1378).
در کلاس که وسایل سرمایشی یا گرمایشی مناسب وجود نداشته باشد،دانشآموزان به دلیل سرمای زیاد یا گرمای بیش از اندازه نمیتوانند راحت بنشینند.از این رو مجبور میشوند دست به اعمالی بزنند که نظم کلاس را مختل کند.(صفوی1383)
تأثیر محیط عاطفی کلاس:
علاوه بر عوامل فیزیکی کلاس، عوامل عاطفی مانند تعویض مکرر برنامهی درسی،برخورد نامناسب دست اندرکاران ستادی مدرسه با دانشآموزان،یکنواخت بودن برنامههای صبحگاهی یا عصرگاهی مدرسه بیتوجهی به خواستههاو انتظارات معقول دانشآموزان و....را میتوان نام برد که شرایط و موقعیت را برای بروز رفتارهای نامطلوب دانشآموزان فراهم می کند.
د) علل مربوط به خانواده:
صاحب نظران روانشناسی تربیتی یکی از مهمترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را خانواده میدانند؛زیرا محیط خانواده اولین و با دوامترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان میباشد(صفوی1383)عوامل متعدد میتواند در رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارد (از جانب خانواده)که به موارد زیر اشاره میکنیم.
1. فضای روانی و عاطفی؛
منظور مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی است که بین اعضای خانواده وجود داشته باشدو بصورت مستقیم(آموزشهای اخلاقی و...)یا غیر مستقیم(همانند سازی و تقلیدو...)رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد.
2. شرایط ناسالم خانوادگی:
شامل مواردی مانند طرد کودک،تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی کودک،انتظار نابجا از کودک و... میباشد.
3. فقدان والدین:
نبود هر یک از والدین، بویژه مادر چنانچه با کمبود ارضای نیازهای طبیعی و اساسی همراه شود اثرات ناگواری در شرایط اجتماعی کودک خواهد گذاشت.
4.عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی:
چنانچه در محیط خانه اصول اخلاقی معینی حکم فرما نباشدیااینکه اصول ثابت باشندویابرای کودک تبیین نگردند درایجاد مشکلات رفتاری کودک نقش خواهند داشت.
5. ترتیب ولادت:
از دیدگاه آلفرد آدلرترتیب ولادت در رفتارهای افراد نقش دارد آدلر معتقد است جایگاه ویژه فرزندان با تولد فرزند بعدی تهدید میشود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعیت خود نخواهد بود.(اصغری پور1380)اختلافات خانوادگی و بینظمی دار خانواده سبب تأثیر نامطلوب در رفتار فرد شده و زمینهی لازم را برای بروز رفتارهای مخرب فراهم میآورد و به این ترتیب نظم وانضباط کلاس را به هم میزند.(صفوی)
و) علل مربوط به روابط اجتماعی:
عوامل اجتماعی اغلب به طور مستقیم تأثیر شگرفی در رفتارهای دانشآموزان میگذارد (همان)از بین عوامل اجتماعی موثر در رفتارهای دانشآموزان به موارد زیر اشاره میکنیم:
1. طبقهی اجتماعی: شامل مواردی مانند میزان سواد والدین، فرهنگ حاکم برخانواده و.... که هر کدام به نوعی تأثیر میگذارد.
2. گروه همسالان: مهمترین الگوی کودکان پس از والدین که تأثیر زیادی در رفتار کودکان میگذارد.
3. عوامل اجتماعی دیگر:از قبیل تلوزیون که به عنوان الگوی رفتاری از عوامل مهم تعیین کننده در رفتار است. (اصغری پور 1380)
ع) عوامل روانی:
از عوامل روانی موثر در اختلالات رفتاری میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
1. تعارض: یعنی فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته که قادر به انتخاب یکی نیست پس با انتخاب یکی در مقابل دیگری احساس محرومیت میکند و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی میشود.
2. ناکامی: منظور ناراحتی شدید از نرسیدن به یک هدف است. وقتی برای رسیدن به چیزی از لحاظ روانی برنامهریزی میکنیم و به آن نرسیم دچار سرگردانی شده و موجب ناراحتی میشود.
3. استرس: هنگامی که مجموعهای از عوامل روانی درونی و بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدید کننده یا آسیب روانی میشود موجب ایجاد فشار و ناراحتی روانی میشود. (اصغری پور1380)
برخی از راههای از بین بردن یاکاهش عوامل بی نظمی:
برای کاهش عوامل بی نظمی دانشآموزان باید میان خانه ومدرسه هماهنگی وجود داشته باشد. (صفوی1383)
برای کاهش عوامل بی نظمی معلمان باید معلم آمادگی تغییر رفتارهای به عنوان واکنشی نسبت به حقایق آشکار شده توسط مشاهده را داشته باشد. (فونتانا1987)
برای کاهش عوامل بی نظمی موثر از کلاس باید شرایط فیزیکی کلاس را بهتر کنیم و روابط بین کارکنان و دانشآموزان بهتر شود.
برای کاهش این عوامل در خانواده باید والدین فرزندان خودرا به انضباط تشویق کرده و وظایف شان را در قبال فرزندان خود به خوبی اجرا کنند. (صفوی 1383)
راههای کاهش یا حذف رفتار های بی نظمی:
در آموزش و پرورش وظیفه معلمان تنها این نیست که به ایجاد و تقویت رفتار مطلوب اقدام کند بلکه باید رفتار نا مطلوب دانش آموز را کاهش داده یا از بین ببرند. برای از بین بردن رفتار نا مطلوب روشهای زیر توصیه میشود: (شعبانی 1371)
1. خاموشی:
برای اینکه رفتار نامطلوب دانش آموز ادامه نیابد میبایست شرایط طوری فراهم شود که برای انجام دادن آن رفتار نا مطلوب پاداشی در یافت نکند.(همان)
2. اشباع:
رفتار نامطلوب شاگرد به مدت طولانی تقویت میشود تا دانشآموز اشباع شود و احتمال تکرار آن کاهش یابد یعنی درست برعکس خاموشی و این روش بر خلاف تنبیه عوارض جانبی ندارد.(همان)
3. تقویت رفتار مغایر:
رفتاری را که مغایر با رفتار نامطلوب است تقویت میکنیم که خود از یک اصل روانشناسی ناشی میشود که انسان نمی تواند خود را همزمان روی دو رویداد مخصوصاٌ اگر مغایر باشد متمرکز کند. (اصغری پور1380)
4. محروم کردن:
یعنی دانشآموز به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است از دریافت تقویتی محروم می شودبرای مثال دانشآموز که به کلاس علاقه دارد به خاطر بی نظمی از کلاس اخراج میشود. (شعبانی 1371)
5. جریمه کردن:
یعنی کم کردن مقداری از عامل تقویت کنند به دلیل انجام رفتار نامطلوب برای مثال کسر چند نمره به دلیل شیطنت یا بی نظمی. (همان)
مشاوره و مذاکره با دانشآموز نامنظم:
معلم میتواند در برابر دانشآموز نامنظم از شیوه ی صحبت آرام استفاده کندکه بر اساس شیوه های مشاوره ولفگا نگ و گلیکمن میباشد، در این روش معلم, مشاوره میکندچون دانشآموز در کلاس او بی نظمی کرده و معلم می داند در آن هنگام دانشآموز مشغول چه کاری است و آن شرایط را به خوبی میشناسد معلم در مشاوره میتواند از نظرات دانشمندانی چون گلاسر، ردل و... استفاده کند. این دانشمندان تأکیدکردهاند که در بازبینی بی انضباطی دانشآموز باید موقعیت فعلی وی در نظر گرفته شود در این هنگام معلم نباید از انتقاد زیاد استفاده کند چون باعث میشود دانشآموز حالت تدافعی به خود بگیرد و بهانه های بیشتری بتراشد. معلم باید از طریق مذاکرهای صریح به دانشآموز بفهماند کارش تا چه اندازه زشت بوده است و بازندهی اصلی نیز خود دانشآموز است و اگر این رفتار نامطلوب راترک کند سود زیادی خواهد کرد. برای این کار معلم باید«ازباب پرسش»طبق نظر گلاسر وارد شود برای مثال از شاگرد میپرسد«چرابه این کار(بی نظمی)پیشنهاد شدی» و به بهانه تراشی های وی توجه چندانی نمیکند در واقع معلم اعتقاد خودش راکه رفتاری هر قدر هم غیر قابل قبول و نامطلوب باشد هدف داراست اعلام میکند این همان نکته ای است که گلاسر به آن تأکید دارد.(جی اسمیت، لا سلت)
اصل تقویت منفی:
برای اینکه دانشآموز را از انجام رفتار نامطلوبی باز داریم باید ترتیبی بدهیم که هرزمان رفتار او در جهت مطلوب تغییر کرد به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان میدهیم.در کاربرد این اصل پایان دادن باید به آسانی امکان داشته باشد زیرا در غیر این صورت دانشآموز فایدهای در تغییر دادن رفتار خود نمیبیند (اصغری پور1380)
تنبیه:
یعنی اضافه کردن یک محرک بیزار کننده به محیط پس از انجام رفتار نامطلوب این روش معایبی دارد:
1. باعث نابودی رفتار نمیشود و فقط آن را وا پس میزند (همان)
2. سبب ترس یا نگرانی شدید میشود
3. از توجه دانشآموزان به فرد تنبیه گر کاسته میشود و به دستورهای او عمل نمیکند. (اصغری پور1380)
نتیجهگیری:
پس از نوشتن این تحقیق به این نتیجه دست یافتیم که بیانضباطی هر گونه رفتاری از جانب دانشآموز است که سازماندهی کلاس و مدرسه را مختل یا تهدید به اخلال میکند.میتوان انضباط را از کودکی آموخت یعنی والدین میتوانند باآموزشها،تذکرات،نشان دادن آثار و...نظم و انضباط را به فرزندان بیاموزند.
در بررسی علل بیانضباطی به این نتیجه رسیدیم که تنها دانشآموز عامل مطلق بیانضباطی نیست و این رفتار میتواندازعواملی همچون،معلم،کلاس(محیط فیزیکی یا عاطفی)،خانواده و.... ناشی شود. و میتوان این عوامل را کاهش داد ما میتوانیم از این رفتارهای نامطلوب پیشگیری کنیم که برای پیشگیری نیز راههایی چون: به کار گیری روش های فعال تدریس، وضع قوانین کلاسی،جویا شدن علل بیانضباطی،برخورد با این رفتارها و...پیشنهاد شد.
برای کاهش یا حذف این رفتارها نیز راهکارهایی چون:خاموشی،محروم کردن،مشاوره و مذاکره و... را نام برده برخی محاسن و معایبشان را بیان نمودیم و آنها را پیشنهاد کردیم.
منابع و مآخذ:
1. اصغری پور،حمید،(1380)،کلیات راهنمایی و مشاورهمشهد:نشرتمرین
2. فونتانا،دیوید(1987)،کنترل کلاس،ساده حمزه و مجیدمحمدی (1375) تهران:رشد
3. شعبانی،حسن(1371)،مهارتهای آموزشی و پرورشی (جلد اول) روشها و فنون تدریس تهران:سمت
4. کدیور،پروین(1379)،روانشناسی تربیتی،تهران،سمت
5. اسمیت،کولین جی لاسلت،رابرت،(بی تا) مدیریت کارآمد درکلاس،زهرا صباغیان (1382)
6. کلاک ماک لین،ایزابل،(بیتا) راهنمایی و مشاوره کودک در مدرسه رضا شاپوریان (بینام تهران امیر کبیر)
7. قائمی،علی(1370)- بینظمی کودکان – مجموعه آموزشی پیوند 126تهران انجمن اولیا و مربیان
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 21 آبان 1398 (00:25)
- گزارش تخلف مطلب